مذاکره پنهانی با آمریکا؛ واقعیتی که دو سال تکذیب می‌شد

کلمه – سید مهرداد طباطبایی:

عمر دروغ معمولا زیاد نیست. معمولا صداقت و راستی بر پنهان کاری و ناراستی پیروز می شود، و البته تاریخ گاهی بی رحمانه حقیقت را بر دروغ پیروز می کند. ماجرای مذاکرات پنهانی و ناکام ایران و آمریکا در سال پایانی دوره حاکمیت دروغ، که البته بعدها با اراده و انتخاب ملت سرنوشت دیگری یافت، از این جمله است.

حدود سی ماه از روزهایی که کلمه از مذاکرات مشاور رهبری با فرستادگان اوباما خبر داد و نسبت به خطرات مذاکرات پنهانی و بدون اطلاع و حمایت مردم هشدار داد، می گذرد. در آن زمان، بسیاری نسبت به این خبر ابراز تردید کردند. مسئولان وقت نظام و دست اندرکاران آن مذاکرات پنهانی، بی پروا و بی باک، به تکذیب ماجرا پرداختند و برخی هم که از واقعیت خبر داشتند، زبان به اعتراض گشودند که چرا با افشای این موضوع از پیشبرد آن جلوگیری شده است. اما در نهایت حقیقت پیروز شد و ماه پشت ابر نماند.

چند روز قبل آیت الله هاشمی رفسنجانی گفت: “چند ماه قبل از انتخابات با وساطت آقای سلطان قابوس که پیام کتبی از آقای اوباما آورده بود با موافقت رهبری دو دور مذاکره در عمان برگزار شد که به نتیجه نرسید.” پیش از آن هم رهبری تلویحا به مذاکرات قبلی در یکی از کشورهای همسایه اشاره کرده بود.

اما برخلاف امروز، در آن روزها مسئولان نظام به صراحت واقعیت را تکذیب و مذاکره مخفیانه با آمریکا را که امروز برای همه روشن شده، انکار کردند. مشاور امور بین الملل رهبری، تنها دو روز بعد، با سایت مشرق مصاحبه کرد و به تکذیب صریح هرگونه مذاکره با آمریکا پرداخت. متن صریح این سوال و جواب را بخوانید:

آیا جمهوری اسلامی ایران، تصمیمی بر مذاکره مستقیم با آمریکا دارد؟
تا آنجا که من از تصمیمات نظام اطلاع دارم چنین چیزی صحت ندارد.
در برخی خبرهای منتشرشده از سوی رسانه‌های غربی ادعا شده است که شما مذاکرات مستقیمی با طرف آمریکایی داشته‌اید..
از پایه و اساس دروغ است.

اما اکنون حقیقت آشکار شده، و مشخص شده که هم مذاکره مستقیم بین ایران و آمریکا وجود داشته و هم به شکلی تاسف بار تلاش می شده که این موضوع از مردم پنهان نگه داشته شود.

کلمه همان زمان در یادداشتی نوشته بود:

موضع جنبش سبز، اصلاح طلبان و منتقدان حاکمیت فعلی درباره این گونه مذاکرات مشخص است؛ هیچ ابهامی وجود ندارد و هیچ سوء تفاهمی هم نباید وجود داشته باشد. هرگونه مذاکره با آمریکا و یا هرگونه توافق سرنوشت ساز از سوی حاکمیت، باید با اطلاع مردم و به طور شفاف انجام گیرد. این کار ممکن است؛ حتی اگر حاکمیت خود را به پنهان کاری و عدم صداقت با ملت معتاد کرده باشد. این اعتیاد باید ترک شود و در این زمینه، تمام مفاد یادداشت پیشین قابل تاکید است. نظام نمی تواند پنهانی و غیر مردمی با غرب به توافقی برسد؛ به دو معنا: هم نمی تواند، یعنی چنین تلاشی به نتیجه نخواهد رسید و تجربه اخیر هم آن را نشان داد؛ و هم نمی تواند، یعنی حق ندارد. حق طلبان و آزادی خواهان کشور، همانطور که میرحسین هم تاکید کرده بود، اجازه نخواهند داد حاکمیت “در خفا برای تامین منافع کوتاه مدت خود بر سر منافع عالی ملی تن به سازش های خفت بار دهد.”

اکنون که پس از نزدیک به دو سال تلاش، تیم مذاکره کننده دولت فعلی با اتکا به مردم و پس از ایجاد یک وفاق ملی توانسته اند حقوق و منافع ملی را تا حد امکان تامین کنند، جا دارد به نوشته ی بالا به عنوان یک سند تاریخی که حقانیت تاریخی سبزها را اثبات می کند، بازگردیم. آیا خبر کلمه دروغ بود؟ خیر. آیا انتشار آن خبر در راستای منافع ملی نبود؟ قطعا بود. و آیا برای به نتیجه رساندن مذاکرات راهی جز بازگشت به مردم و اقدام مذاکره کنندگان با اطلاع و حمایت مردم وجود داشت؟

تجربه این دو سال نشان داد که تنها یک دولت مستظهر به پشتیبانی ملت می تواند در مصاف با طرف خارجی، از سرمایه های کشور و حقوق مردم دفاع کند. آیا همین تجربه ثابت نمی کند که آن مذاکرات، آن پنهان کاری و بی صداقتی ها، و آن راه و روشی که حاکمیت یکدست در دوره سابق در پیش گرفته بود، از اساس خطا بوده و به بیراهه می رود؟

این واقعیتی است که امروز هم باید آن را به رهبری و دیگر اجزای حاکمیت تذکر داد که بعد از ربع قرن کشورداری، باید فهمیده باشند که تنها راه حل مسائل، چه خارجی و چه داخلی، چه سیاسی و چه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، بازگشت به مردم است. برای تغییر مسیر به سمت مردم، هچ وقت دیر نیست؛ حتی اگر بدخواهان نخواهند و خوش ندارند.

اما اگر چنین نشود، دیروز اگر مذاکراتی با دروغ و فریب از مردم پنهان می شد بی نتیجه ماند، فردا واقعیت های دیگری درباره حصر و زندان ها و ۸۸ و تقلب و کودتا و … فاش خواهد شد که جز سرشکستگی مضاعف، چیزی برای حاکمان بریده از مردم نخواهد داشت.

* * *

این سخن مال امروز نیست. دو سال و نیم قبل، در ششم دی ماه ۱۳۹۱ کلمه در یادداشتی آورده بود:

رویکرد اصلی سبزها و منتقدان داخلی حاکمیت، سیاست خارجی مبتنی بر منافع ملی با تکیه بر اصول حرفه ای دیپلماسی و پرهیز از ماجراجویی است که بارها در سخنان و بیانیه های میرحسین موسوی هم مورد تاکید قرار گرفته است. اما حاکمیت هنوز نتوانسته جرات تصمیم گیری برای حل مشکلات داخلی و ایجاد یک وفاق ملی در داخل به عنوان مقدمه حل مسائل خارجی رابه خود بدهد.

حتی اگر انجام مذاکرات و وجود هرگونه گفت و گو و مراوده مورد تکذیب مقام های رسمی قرار گیرد، که در پی سال ها شعارزدگی در سیاست خارجی چنین تکذیب ها طبیعی هم هست، اما سرنوشت کشور و سرانجام بحران های کنونی قابل نادیده گرفتن نیست. منتقدان دلسوز حاکمیت بارها هشدار داده اند که نتیجه ادامه چنین روندی، نگرانی های عمیق برای منافع ملی و آینده ایران است. اما هنوز گوش شنوایی در سمت مقابل برای این دلسوزی ها، یافت نشده است.

قطعا موضع هیچ نیروی مطرحی از منتقدان حاکمیت در بین اصلاح طلبان و جنبش سبز، نفی اصل مذاکره با آمریکا نیست. حتی بسیاری از این منتقدان مشفق، به انجام ندادن مذاکره در مقاطعی که موقع شناسی بهتری محسوب می شد، انتقاداتی دارند. اما هیچ یک از دلسوزان نظام و انقلاب انکار نمی کنند که اصل حق ملت برای اطلاع از تغییر رویکردهای کلان در سیاست رسمی، یک حق غیر قابل گذشت است. نام مذاکره پنهانی در حکومت هایی که پایه های مشروعیت مردمی خود را با ندانم کاری و استبداد و انحراف از خواست مردم سست کرده اند، “زد و بند” است. کسی انتظار ندارد ریز مذاکرات به اطلاع عمومی برسد.

حالا پس از گذشت این مدت و تجربه های گرانسنگی که در پی اراده ملت در انتخابات ۱۳۹۲ و بعد از آن به دست آمد و به اصلاح راه حاکمیت و تغییر سرنوشت کشور منجر شد، باید از خود و حاکمان بپرسیم: آیا وقت آن نشده که از تاریخ عبرت بگیریم و صدای خدا را که همان صدای مردم است، بشنویم؟

نقویان: جلوی چشم ۶۰ میلیون نفر در تلویزیون آمار دروغ دادند؛ حالا اختلاس‌ها و دزدی‌ها آشکار شده

یک استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه محال است کسی با دروغ گفتن و حقه بازی و کلاه گذاشتن بر سر مردم بتواند در بین مردم محبوبیت کسب کند، گفت: در تلویزیون و مقابل چشمان ۶۰ میلیون انسان آمدند و آمار دروغ دادند و بعد چند سال حقایق در حال آشکار شدن است و در خبرها می خوانیم اختلاس شده، دزدی شده و حتی کار به دزدیدن دکل نفتی رسیده است.

به گزارش خبرآنلاین، حجت الاسلام ناصر نقویان در حسینیه علیای سرده تفت واقع در یزد در سخنان خود به صراحت آیات قرآن کریم مبنی بر قطعی بودن مرگ پرداخت و گفت: خبر قطعی در زندگی هر فردی، مرگ است و مابقی اخبار ممکن یا محتمل است.

وی با اشاره به فرموده خداوند خطاب به پیغمبر که تو خواهی مُرد، تصریح کرد: هنگامی که این خبر برای پیامبر قطعی است، ما باید حساب کار خود را داشته باشیم.

این خطیب سرشناس در این میان به بیان مثالی پرداخت و گفت: آقای رئیس جمهور یک ماه قبل انتخابات دنبال من فرستادند و از من خواستند ایشان را در امر انتخابات کمک کنم، من این خواست را بخاطر حضور در کسوت روحانیت و سیاسی نبودن، نپذیرفتم. ایشان در آن تماس، پیروزی خود را قطعی نمی دانست ولی در نهایت پیروز شد.

نقویان با اشاره به سخنان آیت ا… جوادی آملی مبنی بر اینکه عالم مانند آدم معده دارد و شاخص آن صداقت است، تصریح کرد: اگر غذایی مسموم ولو بهترین و خوشمزه ترین غذا باشد را میل کنیم، معده واکنش عملی نشان می دهد، عالم نیز همینطور است، اگر انسان بخواهد با حقه بازی سر مردم را گرم کند، روزی حقایق آشکار خواهد شد.

وی در این خصوص افزود که در تلویزیون و مقابل چشمان ۶۰ میلیون انسان آمدند و آمار دروغ دادند و بعد چند سال حقایق در حال آشکار شدن است و در خبرها می خوانیم: اختلاس شده، دزدی شده و حتی کار به دزدیدن دکل نفتی رسیده است.

ناصر نقویان گفت: محال است کسی با دروغ گفتن و حقه بازی و کلاه گذاشتن بر سر مردم، بتواند در بین مردم محبوبیت کسب کند.

حجت الاسلام نقویان با اشاره به دلواپسی عده ای نسبت به توافق ایران با ۵+۱ گفت: متاسفانه این عده همه مشکلات کشور از جمله فقر، بیکاری و فحشا، دروغ و چاپلوسی را رها کرده اند و دلواپس مسائل هسته ای شده اند، در حالیکه رهبری شجاع داریم که اوضاع را رصد می کند.

این خطیب مشهور در بخش دیگری از سخنان خود گفت: آنها که ادعای ولایتمداری دارند، آمدند از بنده فیلمی درست کردند و در شبکه‌های مجازی منتشر کردند، در حالیکه بحث من درباره خوردن و بردن های یک عده ای بود، البته بنده اعلام کردم کلیپ جعلی است، نیروهای ما که ریگی را از آسمان به روی زمین آوردند بیایند و عوامل تهیه آن فیلم را شناسایی کنند.

وی همچنین خطاب به این مدعیان ولایتمداری گفت: رهبر انقلاب چندین سال درخصوص فقر و فساد و تبعیض هشدار دادند، حال بیایید و عملکرد خود را در سال های گذشته عنوان کنید.

ناصر نقویان در بخش دیگری از سخنان خود به حوادث روز کشور هم گریزی زد و گفت: متاسفانه برخی با عربده کشی در مجلس آبروی ملت را می برند.

وی در پایان سخنانش با اظهار تاسف از اینکه قرآن کتاب راهنمای زندگی و سرور زندگی، به نغمه مرگ تبدیل شده است، گفت: هرگاه از بلندگوهای شهر قرآن پخش شود، اذهان به سمت فوت یک فرد می رود. اگرچه که پیامبر هم مهجوریت قرآن را خبر داده بود.

نقویان با اشاره به سخن دکتر شریعتی مبنی بر اینکه خدایا چگونه زندگی کردن را به من بیاموز، من چگونه مردن را خواهم آموخت، گفت: باید چگونه مردن را هم از قرآن آموخت چراکه بسیاری قرآن خوان و مسلمان بودند ولی بد مردند.

با احمدی‌نژاد چه کنیم؟

کلمه – یوسف رحمانی:

۸ اَمُرداد ۱۳۹۴، «نشست سراسری تبیین مبانی و آرمان‌های انقلاب اسلامی و امام»، بدون این‌که روشن باشد مجوزهای قانونی لازم را اخذ کرده‌است یا خیر، در محل دانش‌گاه غیرقانونی ایرانیان برگزار شد، و محمود احمدی‌نژاد و یاران نزدیکش، در آن به‌سخن‌رانی پرداختند.

محور سخنان همگی حمله به دولت بود، و در حاشیه‌ی این نشست، فعالیت‌های استانی احمدی‌نژاد برای سازمان‌دهی انتخاباتی نیز علنی شد. خوی قدرت‌طلبی احمدی‌نژاد به‌گونه‌ای نیست که بتواند مدت زیادی را دور از صحنه‌ی سیاسی بماند؛ لذا دیر یا زود این فعالیت‌ها باید علنی می‌شد، و این‌که در پوشش چنان عنوانی این فعالیت‌ها آغاز شود نیز، به‌جز برخی دلالت‌های ضمنی، موضوع مهمی نیست: مثلاً ممکن بود این نشست در پوشش «بررسی شیوه‌های آب‌یاری گیاهان زینتی» نیز برگزار شود.

من در این‌جا به‌دنبال تحلیل رفتار او نیستم؛ مسئله‌ی من این نیست که احمدی‌نژاد به چه ترتیبی رفتار می‌کند، بلکه به‌دنبال درک این موضوع‌ام که نیروهای دیگر سیاسی باید به چه ترتیبی عمل کنند که بار دیگر او را در عرصه‌ی سیاسی نبینیم. بدیهی‌ست که شخصاً مشکلی با او ندارم، فقط به‌نظرم بازگشت وی به قدرت، در هر سطحی، خلاف منافع ملی ایران است؛ چنان‌که بی‌خردی‌های وی، یکی از عوامل مهم این بود که کشور در آستانه‌ی نابودی قرار گیرد.

متأسفانه در مدتی که از پایان دوران ریاست احمدی‌نژاد بر دولت می‌گذرد، همه‌ی رسانه‌هایی که به‌نوعی منتقد وی محسوب می‌شوند، به‌گونه‌ای رفتار کرده‌اند که باب میل اوست؛ آن‌ها به‌شیوه‌های گوناگون پوشش اخبار مربوط به وی، نام احمدی‌نژاد را زنده نگه داشته‌اند، و کاری کرده‌اند او بدون آن‌که کار خاصی انجام دهد، نوعاً در صدر خبرها باشد – چیزی که به‌شدت عاشق آن است: دیده‌شدن.

از سوی دیگر، سکوت متعمّد او، کاری کرده حضورش در رسانه‌ها، که نوعاً توأم با نقد اوست، به‌نوعی چهره‌ای مظلومانه به وی بخشیده‌شود. احمدی‌نژاد، که به‌خودیِ خود استاد مظلوم‌نمایی و فریب‌کاری‌ست، از نمایش تصویر خود به‌عنوان شخصی که در حمله‌ی رسانه‌ها غریب افتاده و سکوت پیشه کرده، کمال استفاده را می‌برد: او به‌درستی می‌داند مردم ایران با چنین تصویری شدیداً هم‌ذات‌پنداری می‌کنند.

واقعیت این است که مردم نتیجه‌ی سوءمدیریت احمدی‌نژاد را خصوصاً در چهار سال نخست ریاستش به‌خوبی درک کرده‌اند، و هرگونه افراط در طرح رسانه‌ای این موضوع، علاوه بر پررنگ‌کردن تصویر عمومی مظلومیت احمدی‌نژاد، می‌تواند این گمان را به‌وجود آورد که نیروهای سیاسی مشغول فرافکنی‌اند و، دست‌کم، امکان دست‌آویز قراردادن این حملات را به احمدی‌نژادیون بدهد، که بعداً با استفاده از آن‌ها مدعی شوند نیروهای دیگر در مدت مدیریت‌شان کاری نکرده‌اند، و فقط مشغول حملات رسانه‌ای بوده‌اند؛ چنان‌که در نشست اخیر هم نشانه‌هایی از این روی‌کرد دیده می‌شود.

بدین‌ترتیب، به‌نظر می‌رسد راه‌کار درست مقابله با تهدید اندیشه‌ی احمدی‌نژاد علیه منافع ملی ایران، نه پوشش گسترده‌ی اخبار او، و شاید حتی نه حمله زیاده از حد به مفاسدی باشد که در دوران او رخ داده‌اند، و دیگر تشت رسوایی آن‌ها از بام افتاده‌است؛ بلکه با معضل احمدی‌نژاد، باید به‌گونه‌ای برخورد کرد که نمی‌خواهد: نباید به جلب توجه‌های وی بها داد، نباید اخبار مربوط به او را پوشش داد، و نباید به او حمله کرد؛ او از این رفتار رسانه‌ای لذت می‌برد، و می‌داند این فضای رسانه‌ای، که خود به‌تماشای آن نشسته و نقش فعالی در پدیدآیی آن ندارد، کاملاً به‌سود اوست.

یکی از راه‌های کم‌اثرکردن مانورهای قریب‌الوقوع احمدی‌نژاد، از جنس همان عوام‌فریبی‌هایی که استادشان است، بایکوت خبری اوست. اطرافیان او در ظاهر نشان دادند دنبال این موضوع‌اند: نشست روز پنج‌شنبه را تحت تدابیر مراقبتی برگزار کردند، و اجازه ندادند هیچ خبرنگار غیرخودی‌ای به محفل‌شان راه یابد. اما این ظاهر ماجراست؛ آن‌ها می‌دانستند این ممانعت ولع رسانه‌ها را برای پوشش خبرهای مربوط افزایش می‌دهد، و همین هم شد: گستره‌ی پوشش خبرهای مربوط به‌نحو عجیبی توسعه یافت؛ خبر این نشست به صفحه‌ی نخست بسیاری از روزنامه‌های کشور راه یافت، و وب‌سایت متوسط‌الحال‌شان ـــ دولت بهار ـــ به‌یک‌باره افزایش آمار بازدیدکننده‌ی خیره‌کننده‌ای را تجربه کرد.

جای هم‌اندیشی درباره‌ی راه‌کارهای مقابله با تهدید اندیشه‌ی احمدی‌نژاد برای منافع ملی ایران نیز رسانه‌ها نیستند ـــ میدان‌داری رسانه‌ها در مسائل سیاسی کشور، آفتی ناشی از انسداد سیاسی در فضای امروز ایران است، که راه را برای مانورهای فریبنده‌ی احمدی‌نژاد، و عدم کارآیی نیروهای اصیل سیاسی، هموار می‌کند: در غیاب توسعه‌ی سیاسی، نمی‌توان دست فریب‌کاران را رو کرد.

اگر مقامات عالی نظام هم چشم‌شان از خودسری‌های احمدی‌نژاد ترسیده‌است، که به‌نظر می‌رسد چنین باشد، بهترین راه‌کار حل این مسئله، تمهید رفع انسداد در فضای سیاسی کشور است: در فضای گفت‌وگوی آزادانه‌ی ملی، دست خالی احمدی‌نژاد خیلی ساده رو می‌شود.

رمضان زاده: دولت فشار امنیتی را از روی جریان‌های سیاسی بردارد/ روی حقوق مندرج در قانون اساسی باید ایستاد

هفته گذشته بود که حسن روحانی در جلسه هیات دولت نوید گشایش سیاسی را به فعالان سیاسی داد. رییس‌جمهور حالا که مذاکرات را به نقطه ایده‌آلی که به دنبالش بود رسانده حالا توجهش را معطوف سیاست داخلی کرده است. گشایش سیاسی واژه‌ای است که در طول این سال‌ها بارها به گوش رسیده و در ادبیات سیاسی ایران واژه غریبی نیست اما در طول این سال‌ها تعاریف گشایش سیاسی هم بسته به شرایطی که در کشور حاکم بوده است دستخوش تغییر شده است.

بر این شدیم تا پاسخ این سوال را از سخنگوی دولت اصلاحات جویا شویم؛ کسی که خود تجربه حضور در یک دولت را داشته است و درک بهتری از موانع و محدودیت‌های یک دولت در برابر برنامه‌هایش دارد. وقتی از او پرسیدم با تجربه‌ای که در دوران اصلاحات داشته است کار کدام دولت را دشوارتر می‌داند آهی می‌کشد و می‌گوید: «بی‌شک دولت روحانی مسیر بسیار دشوارتری را نسبت به دولت خاتمی در پیش دارد». از لحن سخنگوی سابق به خوبی می‌توان این رضایت را دریافت که سخنگوی دولت هر ٩ روز بحران بودن بسیار ساده‌تر از سخنگوی دولتی است که وارث مجموعه‌ای از سنگین‌ترین بحران‌ها بوده است. استاد سابق دانشگاه تهران اما از وظایف اصلاح‌طلبان در مسیر گشایش سیاسی سخن گفت و البته از بزرگ‌ترین خوش‌شانسی حسن روحانی در مقایسه با دولت اصلاحات سخن به میان آورد. شرح کامل گفت‌وگوی «اعتماد» با عبدالله رمضان‌زاده را در ادامه بخوانید.

بعد از توافق وین صحبت از گشایش سیاسی در فضای کشور پررنگ‌تر از گذشته مطرح شده است. هفته گذشته هم رییس‌جمهور در جلسه هیات دولت به این موضع اشاره کرد. به نظر می‌رسد دولت بعد از فراغت از مذاکرات تصمیم دارد برنامه‌های خود را در سیاست داخلی پیگیری کند که یکی از این برنامه‌ها و وعده‌ها گشایش فضای سیاست داخلی است. به‌طور کلی از نگاه شما گشایش فضای سیاسی در شرایط فعلی چیست؟
ابتدا باید به این نکته اشاره کنم که پاسخ به این سوال با توجه به شرایط کشور ممکن است متفاوت باشد و من گشایش سیاسی را با توجه به شرایطی که در حال حاضر در کشور با آن رو به رو هستیم تعریف می‌کنم. در حال حاضر و با توجه به اینکه در پایان امسال دو انتخابات مهم و حیاتی در پیش است، به عقیده من گشایش سیاسی به معنی این است که همه گروه‌ها و جریان‌های سیاسی که در چارچوب نظام هستند و قانون اساسی کشور را قبول دارند فرصت این را داشته باشند که در انتخابات شرکت کنند و حق فعالیت سیاسی در چارچوب قانون برای همه گروه‌های درون نظام به رسمیت شناخته شود بدون اینکه تهدید یا ترسی از فعالیت‌های قانونی وجود داشته باشد.

با توجه به شرایطی که دولت در آن قرار دارد فکر می‌کنید گشایش سیاسی چگونه محقق خواهد شد. بهتر بگویم وظیفه دولت در این مسیر چیست؟
دولت باید تمام تلاش خود را به کار ببندد و با استفاده از همه ظرفیت‌های خود فشار امنیتی را از روی جریانات سیاسی کشور بردارد و با تمام قوا در مقابل فشارهایی که ممکن است فضای سیاسی را به سمت بسته شدن ببرد ایستادگی کند. تردیدی نیست که دولت کار دشواری را در پیش دارد اما باید از تمام ظرفیت‌های قانونی خود در این مسیر بهره ببرد. به عقیده من تجربه دولت اصلاحات نشان داده است اگر دولت روی حقوق مندرج در قانون اساسی پایداری کند نتیجه خوبی خواهد گرفت. من می‌خواهم بگویم نشانه‌های این گشایش سیاسی را این روزها می‌بینم.

شما معتقدید نشانه‌های گشایش در فضای سیاسی کشور را دیده‌اید. این نشانه‌ها چیست؟
هفته گذشته تعدادی از زندانیان سیاسی آزاد شدند. این نشان می‌دهد که مجموعه نظام به این نتیجه رسیده است در آستانه انتخابات اسفندماه تحرکاتی را در این زمینه انجام دهد و چارچوب‌هایی را رعایت کند. برخی شاید بگویند تنها یک یا دو ماه از محکومیت این محکومان سیاسی باقی مانده بود و آزادی آنها معنای خاصی ندارد. من بر‌خلاف این معتقدم این یک نشانه و یک پیغام از سوی کلیت نظام است و ما باید از این پیغام استقبال کنیم.

فکر می‌کنید به جز دولت چه کسان دیگری در این مسیر نقش ایفا خواهند کرد و به قول شما چه کسانی باید پیغام نظام در این زمینه را مورد استقبال قرار دهند؟
در بحث گشایش سیاسی همه صحبت از دولت و نقش و وظایف آن به میان می‌آورند. شکی نیست که در این مسیر نمی‌توان نقش و وظیفه مهم و حیاتی دولت را نادیده گرفت اما فراموش نکنیم که در آن سوی این ماجرا فعالان سیاسی و به عبارت دیگر اصلاح‌طلبان قرار دارند که گشایش سیاسی در واقع مطالبه این قشر از دولت روحانی است. من به جد معتقدم اصلاح‌طلبان و فعالان سیاسی هم در این مسیر وظایفی دارند. د‌رواقع در یک سوی این معادله فعالان اصلاح‌طلب هستند. بی‌تردید اگر آنها هم وظایف خود را بشناسند و آن را عملی کنند این مسیر هموارتر خواهد شد.

به عقیده شما وظیفه اصلاح‌طلبان و فعالان سیاسی در این مسیر چیست؟
بزرگ‌ترین نکته در این مسیر این است که فعالان سیاسی به محدودیت‌های دولت توجه داشته باشند و با وجود برنامه‌هایی که ممکن است داشته باشند در مسیر و چار‌چوب و ظرفیت‌های این دولت حرکت کنند. این اشتباه است که ما دولت روحانی را با دولت اصلاحات و فضای امروز را با فضای آن روزها مقایسه کنیم. بهتر بگویم نمی‌توان توقعی که از دولت اصلاحات داشتیم از دولت روحانی داشته باشیم. اصلاح‌طلبان باید به روحانی اعتماد کنند و با این نگاه که دولت روحانی هم به دنبال تغییر فضاست تلاش کنند تا از برخی خواسته‌های حداکثری خود فعلا چشم‌پوشی کنند. البته این را هم بگویم این حرف من به این معنا نیست که خواست‌های حداکثری اصلاح‌طلبان مهم نیست اما باید قبول کرد که در حال حاضر نه فضای کشور و نه توان دولت در این حد است که اصلاح‌طلبان خواست‌های حداکثری خود را بیان کنند. زمان زیادی لازم است تا شرایطی فراهم شود که اصلاح‌طلبان بتوانند خواست حداکثری خود را بیان کنند. در حال حاضر و با توجه به شرایطی که وجود دارد مهم‌ترین و اساسی‌ترین کمکی که می‌توان به دولت در مسیر ایجاد گشایش سیاسی در کشور کرد این است که اصلاح‌طلبان و فعالان سیاسی خواسته‌های خود را به حداقل تقلیل دهند تا این هدف محقق شود. شکی نیست که با محقق شدن این هدف مسیر برای گشایش بیشتر فراهم خواهد شد و با فراهم شدن این فضا آن وقت اصلاح‌طلبان می‌توانند خواست‌های حداکثری خود را مطرح و پیگیری کنند. قطع به یقین اگر امروز در این مسیر دولت را همراهی نکنیم و خواست‌های خود را به حداقل نرسانیم، نمی‌توانیم این امید را داشته باشیم که در آینده با فضای بهتری روبه‌رو باشیم.

فکر می‌کنید در سیاست داخلی چه قدم‌های دیگری به جز گشایش فضای سیاسی برای دولت لازم است تا بتوان گفت دولت در عرصه سیاست داخلی موفق بوده است؟
من فکر می‌کنم مهم‌ترین قدم به جز باز کردن فضای سیاسی برای اینکه دولت را به سوی موفقیت در این حوزه سوق دهد این است که دولت حداکثر تلاش خود را به کار بندد تا مطبوعات بتوانند آزادتر از این عمل کنند و فضای مناسب برای عملکرد آزادانه مطبوعات فراهم شود حتی اگر در این فضا انتقادها به دولت پررنگ‌تر شود هم دولت نباید این فضا را تهدیدی برای خود ببیند. انتقادها می‌تواند دولت را در مسیر بهتر شدن برنامه‌هایش یاری دهد. از سوی دیگر آزادی مطبوعات مهم‌ترین اصل دموکراسی و مردم سالاری است که از آن به عنوان رکن پنجم دموکراسی یاد می‌شود. دولت در واقع با حمایت از آزادی مطبوعات برنامه‌های خودش را هم پیش خواهد برد و این مساله در نهات به نفع دولت خواهد شد. اما نکته بعدی این است که دولت از فعالیت احزاب و گسترش احزاب در کشور حمایت کند و گروه‌ها و جریان‌های سیاسی را تشویق کند تا در چارچوب قانون اساسی فعالیت‌های خود را در قالب تشکیلات و حزب دنبال کنند بدون اینکه محدودیت‌های غیرقانونی فعالیت آنها را تهدید کند.

فکر می‌کنید فعالیت سیاسی در قالب حزب و تشکیلات چه تاثیری در فضای سیاسی کشور خواهد داشت؟
به‌طور کلی تجربه سایر کشورها نشان داده است که فعالیت سیاسی موفق فعالیتی است که در قالب تشکیلات صورت گیرد. تحزب یکی از ارکان و شاخص‌های دموکراسی است و می‌تواند فضای سیاسی کشور را به سمت سلامت بیشتر هدایت کند. حمایت از گسترش فعالیت‌های حزبی یکی از نکاتی بود که حسن روحانی در برنامه‌های پیش از انتخابات به آن اشاره کرده بود. من فکر می‌کنم رییس‌جمهور به خوبی براین مساله واقف است که گسترش فعالیت‌های حزبی می‌تواند بسیاری از مشکلاتی را که در عرصه سیاسی با آن رو‌به‌رو هستیم و هزینه‌های زیادی را بر کشور تحمیل کرده است را حل کند. وقتی همه فعالین سیاسی در قالب یک تشکیلات قانونی و در چارچوب نظام فعال شوند دیگر نمی‌توانند دست به اقداماتی بزنند که امنیت کشور یا امنیت و آزادی‌های شهروندان را تهدید می‌کند. افراد وقتی در قالب تشکیلات اسم و رسم‌دار وارد فعالیت شوند دیگر نمی‌توانند سرخود دست به اقداماتی بزنند چرا که در صورت انجام هر اقدام اشتباه و غیرقانونی نه تنها در برابر قانون بلکه در برابر همفکران خودشان هم باید پاسخگو باشند.

فکر می‌کنید در مسیر گشایش سیاسی چه موانعی پیش روی دولت قرار دارد؟
موانع دولت در این مسیر کاملا مشخص است و بارها درموردشان صحبت شده است. به هر حال اختیارات دولت در این مسیر محدود است و همین محدودیت می‌تواند دست دولت را در اجرای برنامه‌هایش کمی تنگ کند. اما در همین شرایط هم می‌توان نیمه پر لیوان را دید. در هر صورت دولت در کنار این محدودیت‌ها ظرفیت‌هایی را دارد که می‌تواند از آنها بهره ببرد. به عنوان مثال دولت می‌تواند با شورای نگهبان در مورد شایعه رد صلاحیت گسترده اصلاح‌طلبان در انتخابات آینده وارد مذاکره شود. دولت اگر بتواند این مذاکرات را شروع کند و در چارچوب مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام در مورد رد صلاحیت‌ها عمل کند. در واقع موثرترین و مهم‌ترین قدم را برای گشایش سیاسی در فضای فعلی برداشته است و می‌توان بیش از پیش به اقدامات دولت در گشایش فضای سیاسی امیدوار شد.

بسیاری معتقدند دولت نمی‌تواند با پایگاه اجتماعی خود به خوبی ارتباط برقرار کند. دلیل این اتفاق چیست و اینکه این اتفاق چه تاثیری در مسیر گشایش سیاسی خواهد داشت؟
ارتباط با بدنه اجتماعی نیازمند یک تیم کاملا همراه با رییس‌جمهور است. باید بگویم حسن روحانی به تنهایی بار یک دولت را به دوش می‌کشد. اگر رییس‌جمهور بتواند یک تیم منسجم و همراه را در کنار خود داشته باشد در مسیر تبیین تفکرات و برنامه‌هایش تنها نخواهد ماند و برنامه‌هایش را پیش خواهد برد. بی‌شک مشکل عمده دولت روحانی، نبود تیم ارتباطی قوی با بیرون از دولت است. در درون دولت تصمیم‌های خوبی گرفته می‌شود و اندیشه‌های بسیار مناسبی از سوی دولت تبلیغ می‌شود اما در چارچوب دولت هیچ‌کس نیست که از این اندیشه‌ها دفاع کند. ما دردولت اصلاحات این تجربه را داشتیم که وقتی آقای خاتمی مساله‌ای را مطرح می‌کردند اگر همه اعضای کابینه مدافع آن نظرات نبودند قطعا ٨٠درصد کابینه از آن حمایت قاطع می‌کردند و همین حمایت در پیشبرد نظرات آقای خاتمی در سطح عمومی جامعه بسیار تاثیرگذار بود. متاسفانه ما چنین چیزی را در دولت روحانی شاهد نیستیم و کسی نیست که اندیشه‌های آقای روحانی را گسترش دهد و تبلیغ کند و آن را به جامعه منتقل کند. بی‌شک با توجه به گرفتاری‌های شخصی که رییس‌جمهور در حوزه‌های مختلف دارد این انتظار که خود رییس‌جمهور این برنامه را پیش ببرد انتظار نا‌به‌جایی است بنابراین به رییس‌جمهور توصیه می‌کنم در پل ارتباطیش با جامعه و نخبگان تجدید نظر جدی کند.

تاثیر توافق وین در سیاست داخلی را چگونه می‌بینید؟
طبیعی است که وقتی فشارهای خارجی بر کشور کم شود فضای داخلی باید بازتر شود و همدلی بیشتری اتفاق بیفتد. ما امروز توانستیم در سطح بین‌المللی جایگاه بهتری برای خود باز کنیم و برای تثبیت این جایگاه نیازمند این هستیم که نشان دهیم در داخل هم اقدامات اساسی در جهت اجماع ملی و همبستگی ملی انجام خواهیم داد. بنابراین ادامه روندی که در وین اتفاق افتاده باید این باشد که بتوانیم در داخل نشان دهیم که این جامعه یکپارچه است و در جهت اهداف ملی یکپارچه عمل می‌کند و برای رسیدن به این مهم نیازمند این هستیم که فضای داخلی و آزادی‌های سیاسی را گسترش دهیم. تصور من این است که در مجموعه نظام این اقدامات آغاز شده است. همان‌طور که گفتم آزادی برخی از زندانیان سیاسی پیش از اتمام محکومیت‌شان نشانگر این است که تصمیم ملی در این مورد گرفته شده است و به مرور زمان نشانه‌های بیشتری هم نمود پیدا خوهد کرد.

شما خودتان تجربه حضور در کابینه را داشته‌اید و سخنگوی دولت اصلاحات بوده‌اید و در جریان مشکلات و موانعی که پیش روی دولت اصلاحات بود، هستید. فکر می‌کنید مشکلات کدام دولت بیشتر بود و به‌طور کلی خاتمی دشواری‌های بیشتری داشت یا روحانی؟
به عقیده من مشکلات حسن روحانی به مراتب بیشتر از مشکلاتی بود که خاتمی در دولت اصلاحات با آن روبه رو بود و کار در دولت حسن روحانی به مراتب سخت‌تر از کار در دولت اصلاحات است. باید توجه داشت بعد از هشت سال سوء‌مدیریت که تمام ابعاد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور را تحت تاثیر خود قرار داده، دولتی روی کار آمده که با سختی‌های فراوان باید بحران‌هایی را که از دولت قبل باقی مانده است را رفع کند. به باور من این کار بسیار سخت و دشوار است در حالی که از سوی دیگر انتظارات جامعه هم از دولت بالاست و به عقیده من دولت روحانی مسیر بسیار دشوارتری را نسبت به دولت اصلاحات در پیش دارد.

در تمام این دوسالی که دولت روحانی سرکار بوده است بحث بحران‌هایی را که با آنها روبه رو بوده است داغ بوده. من برخلاف همیشه می‌خواهم از نکات مثبت بپرسم. فکر می‌کنید بزرگ‌ترین شانسی که دولت روحانی داشته چه بوده است؟
من فکر می‌کنم این از خوش شانسی‌های دولت روحانی است که انتظارات جامعه نسبت به گذشته و در دولت اصلاحات معقول‌تر شده است. در دوره اصلاحات انتظارات جامعه خیلی بیشتر از امروز بود و در مقایسه با آن روزها هم نخبگان و هم جامعه انتظارات کمتری از دولت دارند و در واقع جامعه انتظاراتش را محدود کرده است. جامعه و نخبگان به خوبی می‌دانند که انتظار و توقع‌شان قانونی و به حق است اما در بیان آنها خویشتنداری بیشتری از خود نشان می‌دهند. بنابراین می‌توان گفت دولت از پشتیبانی فکری و معنوی در جامعه برخوردار است و انتظارات جامعه توسط خود مردم کنترل می‌شود.

پس می‌توان گفت جامعه به نوعی از دولت اصلاحات درس گرفته است؟
من معتقدم در مجموع جامعه ایرانی از اتفاقات ١۶ سال گذشته درس گرفته و امروز در این نقطه ایستاده است. جامعه دیگر انتظار ندارد که یک شبه همه‌چیز تغییر کند. مردم در واقع دریافته‌اند کسانی که وعده‌های محیرالعقول به جامعه می‌دهند تنها قصد فریب آنها را دارند و کاری از پیش نخواهند برد و امروز وقتی رییس‌جمهور وعده‌های کوچک می‌دهد مردم درک می‌کنند و برای آن ارزش قایل هستند. این بزرگ‌ترین خوش شانسی حسن روحانی است.

پیوند ثابت به تصویر جاسازی شده

رئیس انتقال خون ایران: امکان پیگیری پرونده خون‌های آلوده وارداتی از فرانسه وجود ندارد

دکتر علی‌اکبر پورفتح‌الله، رئیس سازمان انتقال خون ایران، می‌گوید امکان پیگیری حقوقی پرونده خون‌های آلوده واردشده از فرانسه وجود ندارد، اما ممکن است گرفتن خسارت در این زمینه با مذاکره سیاسی ممکن باشد.

آقای پورفتح‌الله، در نشستی مطبوعاتی گفته است این مساله به ۳۰ سال پیش برمی‌گردد و مقام‌های فرانسوی، از جمله لوران فابیوس، در این زمینه به دادگاه رفته و تبرئه شده‌اند.

او گفت: » براساس صحبتی که با کارشناسان حقوقی انجام دادیم، دریافتیم که امکان پیگیری حقوقی این ماجرا وجود ندارد. اتفاقی که ۳۰ سال قبل افتاده را نمی‌توان به لحاظ حقوقی پیگیری کرد، اما جای چانه‌زنی سیاسی دارد.»

او گفته این امکان وجود دارد که با «چانه‌زنی اقتصادی و سیاسی» از فرانسه خسارت و غرامت گرفت.

هفته گذشته و همزمان با سفر لوران فابیوس، وزیر خارجه فرانسه به تهران، گروهی از محافظه‌کاران با انتقاد از سفر او خواهان محاکمه آقای فابیوس در ارتباط با پرونده خون‌های آلوده شدند.

در دهه ۱۳۷۰ خورشیدی به چند صد نفر از ایرانیان مبتلا به هموفیلی خون‌های حاوی ویروس اچ‌آی‌وی تزریق شد و آنها به ایدز مبتلا شدند. خون‌های تزریق شده به این افراد از فرانسه وارد شده بود. دادگاهی در ایران در این زمینه سازمان انتقال خون را مقصر دانست.

رئیس سازمان انتقال خون ایران گفته سندی درباره تقصیر دولت فرانسه در این زمینه وجود ندارد. او گفته: «اگر سندی مبنی بر محکومیت آنها دارید ارائه کنید اما همه گفته‌ها در این زمینه برحسب شنیده‌ها است و هیچ سندی وجود ندارد.»

شرحی انتقادی بر دیکتاتوری مصلح

”فَلَیْسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِیَّهُ إِلَّا بِصَلَاحِ الْوُلَاهِ / پس حال رعیّت نیکو نمى‏ شود مگر به خوش رفتارى حکمفرمایان”

با تقدیر و سپاس از مطلب ارزشمند جناب آقای مهرداد گرمسیری تحت عنوان ”دیکتاتوری مصلح در سیره و اندیشه ی امام علی (ع)” نگارنده با مطالعه ی نوشتار مذکور به نکاتی ظریف و قابل تامل برخورد، که بر خود فرض دانست تا در حد بضاعت به شرح و تبیین هر چه بیشتر آن بپردازد. به امید اینکه فتح بابی شود برای بهره مندی بیشتر این کمترین از توان قلمی صاحبان اندیشه و خرد.

الف) اولین موردی که باید مورد کالبد شکافی و تبیین بیشتر قرار گیرد،عنوان مطلب مورد اشاره است. زیرا اصطلاح ”دیکتاتوری مصلح” که در طول نوشتار نگارنده ی معظم مطلب، به عنوان فرضی تقریبا قطعی به کرات از آن یاد نموده است، تحقیقا و به باور بنده دارای ترکیبی ناهمگون و بیشتر ذهنی است، که هرگز قادر به پا گذاشتن به عرصه ی وجود در حیات مادی بشر نخواهد بود. این ترکیب بیشتر به ترکیب ”سیاهی سپید”، ”شوری شیرین” و یا ”سردی گرم” و … شباهت دارد. که اصطلاحاتی ذهنی هستند. و همانگونه که از ماهیت این اصطلاحات بر می آید بیشتر کاربردی توجیهی دارند، تا واقعی، و از فقدان هر نوع منطق خرد پذیر و قابل اثبات در آزمایشگاه زیست فرح بخش در جامعه ی انسانی به شدت رنج می برند. پس می توان نتیجه گرفت که این برداشت از کلام مولا علی (ع)، یعنی ”امکان اصلاح جامعه با شیوه ی دیکتاتوری” از اساس دارای ایراد است. و بدون هیچ تردیدی نمی توان چنین برداشتی را از فرمایش مولای متقیان مستفاد نمود.

ادله ی رد این برداشت:

امیر مومنان (ع) در خطبه ۲۰۷ به طور مشروح و در جای جای دریای بی کران نهج البلاغه به شرح و بسط تبعات اجتماعی منفی حکومت دیکتاتوری پرداخته اند، که این در تضاد آشکار با برداشت مورد بحث یعنی امکان اصلاح جامعه به مشی و منش دیکتاتوری است. در ادامه تنها برای نمونه ۱۰ پیامد اجتماعی منفی حکومت دیکتاتوری از زبان امام آزادگان بر گرفته از خطبه ۲۰۷ را بر می شمریم :

ا-   ” خْتَلَفَتْ هُنالِکَ الْکَلِمَهُ / وحدت کلمه در جامعه از بین میرود و اختلاف میان مردم بوجودمی آید”

۲-” وَ ظَهَرَتْ مَعالِمُ الْجَوْرِ / و نشانه هاى ستم آشکار گردد” ، ۳-” وَ کَثُرَ الاِْدْغالُ فِى الدّینِ / و افساد و اختلال در دین زیادشود ” ، ۴- ” وَ تُرِکَتْ مَحاجُّ السُّنَنِ / وراههاى روشن سنّت ها رها گردد ” ، ۵- ” فَعُمِلَ بِالْهَوى / و از روى هواى نفس عمل شود ” ، ۶- “وَ عُطِّلَتِ الاَْحْکامُ / و اجراى احکام رو به تعطیلى رود ” ، ۷- ” وَ کَثُرَتْ عِلَلُ النُّفُوسِ / وبیمارى روانها زیاد شود—یاس و افسردگی بر جامعه حاکم شود ” ، ۸- ” فَلایُسْتَوْحَشُ لِعَظیمِ حَقٍّ عُطِّلَ / در آن وقت مردم ز تعطیل حقّ عظیم نترسند ” ، ۹- ” وَ لا لِعَظیمِ باطِل فُعِلَ / وبر انجام گرفتن باطل بزرگ وحشت نکنند ” ، ۱۰- ” فَهُنالِکَ تَذِلُّ الاَْبْرارُ، وَ تَعِزُّ الاَْشْرارُ/ به آن هنگام است که نیکوکاران خوار، وبدکاران عزیز شوند “……

از منظری دیگر نیز می توان به همین نتیجه رسید که تباهی یا رستگاری افراد چیزی جز محصول فعل آنان نیست. یعنی تنها در صورت انجام فعل درست است که رستگاری حاصل می شود. پس تصور انسان جدای از اعمال او تصوری موهوم است . ما نمی توانیم برای امام علی (ع) شخصیتی جدای از عملکرد مولا متصور باشیم .

به قول حضرت مولانا:

این جهان کوه است و فعل ما ندا / سوی ما آید نداها را صدا

چنانچه در این جهان اعمال نیک و صواب انجام دادیم ، رستگاری دنیا و آخرت را برای خویش تضمین نموده ایم و چنانچه به اعمال ناروا و ناصواب روی آوریم تباهی دنیا و آخرت را برای خود رقم زده ایم. بنا براین امام (ع) بر این نکته واقف بوده که فعل دیکتاتوری محصولی جز تباهی و عقب ماندگی جامعه نمی تواند داشته باشد، در نتیجه فعلی که منجر به تباهی و عقب ماندگی جامعه می گردد، نمی تواند پاداشی جز هلاکت ، برای فاعل خویش به ارمغان آورد.همچنین از محالات است که انسان بتواند از مسیر غلط ، خود یا دیگران را به ساحل نجات برساند. و اینجاست که امام (ع) با تاسی به این فرمایش نبی مکرم اسلام (ص) مبنی بر ”حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا…” به محاسبه پیامد عمل خویش پرداخته و چون حاصل آن را چیزی جز تباهی نمی یابد از ورود به آن استنکاف می ورزد.

مطلب مورد بحث باز در ادامه بر پایه ی همان فرض تقریبا محال اولیه ( دیکتاتوری مصلح ) اینگونه ادامه می یابد ”بدیهی است در حکومتی با ماهیت دینی که آرمانها و اهداف حکومت دارای سطحی عالی تر می باشند و علاوه برساختن دنیا، آبادانی آخرت مردم نیز مد نظر حکومتگران است، وسوسه ی در پیش گرفتن شیوه های اقتدارگرایانه در امر حکومتداری می تواند بسی افزونتر از حکومتهای غیر دینی باشد، چرا که هر چه رسالتی که رهبران برای خود قائلند والاترباشد – مثل بردن مردم به بهشت – انگیزه و اصرار برای تحقق آن رسالت نیز قوی تر خواهد بود.” در اینجا توجه به این نکته بسیار حائز اهمیت است، که ما با یک خطبه انتقادی مواجهیم نه یک خطبه ی توصیفی . و امام در مقام سرزنش یاران خویش بر آمده است. و سخن امام با جمله ی چه اندازه با شما مدارا کنم ” کَمْ اُداریکُمْ کَما تُدارَى الْبِکارُ الْعَمِدَهُ، وَالثِّیابُ الْمُتَداعِیَهُ …” (چه اندازه با شما مدارا کنم چنانکه با شترهاى کوهان کوفته مدارا مى شود، و با لباسهاى پوسیده رفتار مى گردد…) شروع می شود. یعنی امام (ع) در مقام توبیخ یاران است، نه ارشاد آنان، زیرا چنانکه در ادامه خواهد آمد ، یاران امام رغبتی به درک و فهم حق ندارند. و دلیل ناراحتی امام از آنان نیز همین است. منظور از ” إِنِّی لَعَالِمٌ بِمَا یُصْلِحُکُمْ ” با عنایت به موقعیت مکانی آن در جمله و زمانی آن در ایراد ، نمی تواند اصلاح به معنای مصطلح امروزین آن باشد. امروز وقتی سخن از اصلاح به میان می آید ، بیشتر متقاعد کردن فرد یا جمعی به پذیرش موضوع، امر و یا مطلبی بدور از ارعاب و اجبار و خشونت، بلکه از سر شوق و باور، آنهم با استدلال و ارائه ادله ی عقلی و خرد پذیر است. اما آنگونه که با نگاه به کلیت خطبه و نه بخشی از آن ، بر می آید ، منظور امام از اصلاح ، پس از مایوس شدن از ارشاد ، وادار کردن یاران به پذیرش امری از سر اجبار و بدور از منطقی کلامی است. زیرا در ادامه همین خطبه می خوانیم ” لاتَعْرِفُونَ الْحَقَّکَمَعْرِفَتِکُمُ الْباطِلَ ” امام بدرستی بر این مهم وقوف دارد که یاران ، باطل را می شناسند اما حاضر به پذیرش حق نه تنها نیستند بلکه با عمل خود به زمین گیر شدن آن نیز کمک می کنند. ” وَلا تُبْطِلُونَ الْباطِلَ کَاِبْطالِکُمُ الْحَقَّ ” یک ضرب المثلی است که می توان به اجبار چیزی را از کسی گرفت اما نمی توان به اجبار چیزی به او داد. زیرا وقتی از دیده ی دهنده پنهان شد داده را به گوشه ای انداخته و به مسیر خود ادامه خواهد داد. پس اینکه امام می فرماید حاضر نیست به قیمت اصلاح مخاطبین، خود را به تباهی اندازد، به واقع می داند که در صورت نشان دادن راه بهشت به اجبار، نه تنها رونده مسیر بهشت را ادامه نخواهد داد بلکه سرعت و شتاب خود را در مسیر انحراف به جبران تحقیر و اجبار روا داشته شده بر نفس خویش، افزون خواهد کرد. و این چیزی نیست جز ثمره ی اجبار امام که پیامدش محصولی جز تباهی برای ایشان در پی نخواهد داشت. زیرا بر سرعت انحراف فرد یا جمعی افزوده و این خلاف خواست خداوند بخشنده و مهربان است. پس می توان از این بخش نتیجه گرفت که استفاده از زور جهت ترویج دین امری مذموم است و نه تنها باعث ترویج دین و هدایت جامعه نخواهد شد بلکه برعکس با ترسیم چهره ای خشن از دین، زیبایی ها و جذابیت های آن را نیز مخدوش نموده و باعث خروج جامعه از مدار دین می شود و تباهی اجبار کننده حتی اگر امام علی (ع) باشد را نیز در پی خواهد داشت.

ب) برداشت دیگر نویسنده محترم مطلب مورد نظر، از کلام مولا ، امکان اصلاح جامعه با روی آوری به عنصر تطمیع در حکومت دیکتاتوری است. که این نیز بسان برداشت بهره گیری از اجبار و خشونت، از اساس مردود است. و هیچ سنخیتی نه با مبانی دین مبین اسلام دارد و نه با سیره ی عملی مولای متقیان (ع)

– و اما ادله ی رد برداشت تطمیع:

۱- ” وَ اللّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّساءُ، وَ مُلِکَ بِهِ الاِْماءُ لَرَدَدْتُهُفَاِنَّ فِى الْعَدْلِ سَعَهً، وَ مَنْ ضاقَ عَلَیْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَیْهِ اَضْیَقُ. / به خدا قسم بیت المال تاراج شده را هر کجا که باشدبیابم به مسلمین برمى گردانم گرچه مهریه زنان شده باشد، یا با آن کنیزها خریده باشند.زیرا در عدالت گشایش برای عموم است، کسى که عدالت او را در مضیقه اندازد ظلم و ستم مضیقه بیشترى براى او ایجاد مى کند.” ( خطبه ۱۵)

پر واضح است که مطابق اسناد معتبر تاریخی اعم از شیعی و سنی، یکی از ابزارهای حکومتی خلیفه سوم تطمیع بود. که باعث خروج جامعه از مدار عدالت و فساد فراگیر شد، تا جایی که منجر به شورش اجتماعی و قتل خلیفه گردید. پس اگر تطمیع می توانست باعث اصلاح جامعه گردد، باید این اتفاق در دوران خلیفه سوم رخ می داد. در صورتی که بعلت فساد ناشی از تطمیع بود که جامعه به شدت طبقاتی شد و فشار از تحمل اقشار فرو دست فراتر رفت و در نهایت به انفجار اجتماعی انجامید.

۲- ” الذَّلیلُ عِنْدى عَزیزٌحَتّى آخُذَ الْحَقَّ لَهُ، وَالْقَوِىُّ عِنْدى ضَعیفٌ حَتّى آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُ./ ضعیف در نزدم عزیز استتا حقّش را از ظالم بگیرم، و قوى نزدم ناتوان است تا حق مظلوم را از وى بستانم.”( خطبه ۳۷ )

در صورت پذیرش امکان اصلاح اجتماع با ابزار تطمیع، باید بپذیریم که امام از ستاندن حقوق به یغما رفته ی مظلوم نزد ظالم چشم پوشی نماید. که این خود دامن زدن به بی عدالتی و افزایش شکاف طبقاتی است و از بدترین فسادهای ممکن است. پس از این نوع عملکرد نمی توان توقع اصلاح داشت.

۳- ” وَ اَمّا ما ذَکَرْتُما مِنْ اَمْرِ الاُْسْوَهِفَاِنَّ ذلِکَ اَمْرٌ لَمْ اَحْکُمْ اَنَا فیهِ بِرَأْیى، وَلا وَلیتُهُ هَوًى مِنّى،بَلْ وَجَدْتُ اَنَا وَ اَنْتُما ما جاءَ بِهِ رَسُولُ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِوَ سَلَّمَ قَدْ فُرِغَ مِنْهُ، فَلَمْ اَحْتَجْ اِلَیْکُما فیما قَدْ فَرَغَ اللّهُ مِنْ قَسْمِهِ، وَ اَمْضى فیهِ حُکْمَهُ / و اما آنچه یاد کردید که چرا در مسأله بیت المال به طور مساوى عمل کرده ام،این مطلبى است که در آن به رأى خود حکم نکردم، و بر اساس خواسته خویش عمل ننمودم،بلکه من و شما دریافته ایم که این رویّه همان است که رسول خدا صلّى اللّه علیه وآلهقرار داده و حکمى قطعى است، و من در آنچه که خداوند از تقسیم بیت المال به آن فرمان داده،و حکمش را امضاء نموده نیازمند به رأى شما نبودم.” ( خطبه ۱۹۶)

در اینجا نیز می بینیم که وقتی امام (ع) با اعتراض طلحه و زبیر در تقسیم مساوی بیت المال بین یاران مواجه می شود، به قرآن و سنت اشاره می فرمایند. و اظهار می دارد که من طبق قرآن و سنت عمل نموده ام. حال آیا ممکن است که خلاف قرآن و سنت ، آنهم با شیوه ی تطمیع و توضیع ناعادلانه ی بیت المال بتوان به اصلاح جامعه دست یافت؟ قطعا خیر. و چنین مواردی در نهج البلاغه جهت رد امکان اصلاح جامعه از طریق تطمیع از شمار خارج است و جهت جلوگیری از اطاله کلام به همین سه مورد بسنده می کنیم.

حکومت برتر از دیدگاه امام علی (ع) :

” وَ أَعْظَمُ مَا افْتَرَضَ سُبْحَانَهُ مِنْ تِلْکَ الْحُقُوقِ حَقُّ الْوَالِی عَلَى الرَّعِیَّهِ وَ حَقُّ الرَّعِیَّهِ عَلَى الْوَالِی فَرِیضَهٌ فَرَضَهَا اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِکُلٍّ عَلَى کُلٍّ فَجَعَلَهَا نِظَاماً لِأُلْفَتِهِمْ وَ عِزّاً لِدِینِهِمْ فَلَیْسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِیَّهُ إِلَّا بِصَلَاحِ الْوُلَاهِ وَ لَا تَصْلُحُ الْوُلَاهُ إِلَّا بِاسْتِقَامَهِ الرَّعِیَّهِ فَإِذَا أَدَّتْ الرَّعِیَّهُ إِلَى الْوَالِی حَقَّهُ وَ أَدَّى الْوَالِی إِلَیْهَا حَقَّهَا: ” (و بزرگترین حقّها که خداوند سبحان واجب گردانیده حقّ والى است بر رعیّت و حقّ رعیّت است بر والى و این حکم را خداوند سبحان براى هر یک از والى و رعیّت بر دیگرى واجب فرموده است، و آنرا سبب نظم و آرامش براى دوستدارى ایشان یکدیگر را و ارجمندى براى دینشان قرار داده، پس حال رعیّت نیکو نمى‏ شود مگر به خوش رفتارى حکمفرمایان، و حال حکمفرمایان نیکو نمى‏ گردد مگر به ایستادگى رعیّت، پس هر گاه رعیّت حقّ والى و والى حقّ رعیّت را اداء نمود):

۱-عَزَّالْحَقُّ بَیْنَهُمْ / حقّ در بین ایشان ارجمند، ۲- وَ قَامَتْ مَنَاهِجُ الدِّینِ / و قواعد دینشان برقرار ۳- وَ اعْتَدَلَتْ مَعَالِمُ الْعَدْلِ / و نشانه‏ هاى عدل و درستکارى بر پا ۴- وَ جَرَتْ عَلَى أَذْلَالِهَا السُّنَنُ فَصَلَحَ بِذَلِکَ الزَّمَانُ / و سنّتها در مواضع خود جارى گردد و بر اثر آن روزگار اصلاح میشود ۵-وَ طُمِعَ فِی بَقَاءِ الدَّوْلَهِ / و به پایندگى دولت و سلطنت امید مى‏ رود ۶- وَ یَئِسَتْ مَطَامِعُ الْأَعْدَاءِ / و طمعهاى دشمنان از بین مى‏ رود ( خطبه ۲۰۷ )

همچنین امام علیه السلام در خطبه ۲۰۰ در مورد سیاست چماق و هویج معاویه می فرماید: ”والله ما معاویه بادهی منی ولکنه یغدر و یفجر و لولا کراهیه الغدر لکنت من ادهی الناس و لکن کل غدره فجره و کل فجره کفره; / سوگند به خدا، معاویه از من سیاست مدارتر نیست; او حیله گر و خیانت کار است. اگر نیرنگ و عوام فریبی ناپسند نبود، من زیرک ترین افراد بودم، ولی هر نیرنگی گناه و هر گناهی نوعی کفر و انکار است.”

پس می بینیم که امام (ع) نه تنها سیاست تهدید و تطمیع را به صلاح جامعه نمی داند بلکه به وضوح چنین سیاستی را نوعی کفر معرفی می فرماید . آنگاه چگونه می توان در میان کویر گمراهی کفر صراط رستگاری را جستجو کرد. حتی با برداشتی محتاطانه از این کلام مولا می توان حکومت دیکتاتوری را حکومت کفر برشمرد. و دیکتاتور را کافر خواند.

د) در ادامه ی مقاله ”دیکتاتوری مصلح …” به نکته ای ظریف و بسیار ارزشمند بر می خوریم که برای این کمترین که همواره از قلم توانای نویسنده محترم بهره برده ام، به مثابه ی فتح بابی نو در تبیین اندیشه ی امام راحل است. در آنجا که می گوید: ”به تعبیری حفظ نظام در منطق علوی به معنای برپا بودن و بقای حکومت نیست که فرق است بین بقا و حفظ . نظام اسلامی باید حفظ شود نه به معنای برپا ماندن و برجا ماندن صِرف بلکه محفوظ باشد در مقابل تمامی آفاتی که ارزشهای انسانی و ماهیت الهی حکومت دینی و حاکم اسلامی را تهدید می کنند.” قبل از پرداختن به این نگاه عمیق به مقوله حفظ نظام، لازم است به این نکته اشاره کنم که جمله معروف” حفظ نظام از اوجب واجبات است ” منسوب به حضرت امام (ره) ، وجود خارجی ندارد. و از حضرت امام نیست. بلکه برداشت منعکس کننده ی مطالب امام راحل در آن دوران از کلام ایشان است. نگارنده که خود دستی در روزنامه نگاری دارد بر این نکته واقف است که تنظیم کنندگان اخبار و گزارشات ، معمولا با برداشت خود از متن ، اقدام به تیتر سازی می کنند. غافل از اینکه تحریف سهوی سخنان یک مصلح بزرگ اجتماعی چون حضرت امام رحمه الله علیه ، چه پیامد های تاریخی می تواند داشته باشد. البته بر دفتر حفظ و نشر آثار امام راحل است که در مقابل چنین تحریفات سهوی نیز عکس العمل نشان داده به اصلاح آنان بپردازند.

جمله معروف امام راحل احتمالا برداشت از مواردی اینچنینی بوده است: ”حفظ این جمهوری اسلامی از اعظم فرایض است. (صحیفه جلد ۵ /دوشنبه ۰۴ آبان ۱۳۶۰ ) و یا در جای دیگر داریم، مسئلۀ حفظ نظام جمهوری اسلامی در این عصر و با وضعی که در دنیا مشاهده می‏شود و با این نشانه‏ گیریهایی که از چپ و راست و دور و نزدیک نسبت به این مولود شریف می‏شود، از اهمّ واجبات عقلی و شرعی است. (صحیفه جلد / ۱۹ دوشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۶۳) ”

بی شک حفظ نظام اسلامی در اندیشه امام از جایگاهی بس رفیع برخوردار است. که تحقیقی جامع را طلب می کند. و کاستن از این جایگاه تا حد حفظ و صیانت از بقا نظام با هر ابزاری و با هرماهیتی تنها با داشتن نام جمهوری اسلامی ظلمی فاحش به اندیشه ی رفیع معمار کبیر انقلاب و بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی است. که نویسنده مکرم مطلب، به زیبایی بدان پرداخته است.

در اینجا صاحب این قلم تنها به شرح بیشتر این نگاه عالمانه به مقوله ی حفظ نظام می پردازد.

برهمگان روشن است که شعار محوری ملت ایران در آغاز انقلاب به رهبری امام خمینی رحمه الله علیه این بود: ”استقلال، آزادی – جمهوری اسلامی” با نگاه به ترکیب این شعار زیبا و گرانمایه، بیشتر می توان به ضرورت حفظ نظام در اندیشه ی امام راحل غور کرد. زیرا فلسفه وجودی نظام جمهوری اسلامی عینیت بخشی به این خواست ملی متجلی در شعار فوق است. پس وقتی سخن از حفظ نظام به میان می آید بیش و پیش از آنکه بحث ضرورت حفظ سخت افزاری آن در میان باشد، ضرورت حفظ نرم افزاری یا همان ماهیتی نظام مطرح است. که در صورت مخدوش شدن هر یک از ارکان چهارگانه ی مستتر در شعار پیش گفته از حیث نرم افزاری و ماهیتی، نفس بحث حفظ نظام به خودی خود به بحثی عبث و بیهوده بدل خواهد شد. پس وقتی سخن از حفظ نظام در میان است، منظور:

حفظ استقلال همه جانبه مطابق قانون اساسی و مقررات بین المللی

حفظ آزادی های مشروع جامعه مندرج در قانون اساسی

حفظ جمهوریت نظام در قالب صیانت از آرا و خواست اکثریت

حفظ اسلامیت نظام

هرچند در کنار حفظ نرم افزاری نظام حفظ سخت افزاری آن با ابزار قوای مسلح و سایر قوای قهریه نیز اجتناب ناپذیر می گردد. لیکن از آنجایی که سخت افزار همواره تحت فرمان و در خدمت نرم افزار قرار دارد، در صورت مخدوش شدن بحث نرم افزاری و ماهیتی نظام، بخش سخت افزاری آن نیز به دلیل فلسفه وجودی خویش، عملا عملکردی در تضاد با فلسفه وجودی نظام که همانا عینیت بخشی به ارکان چهار گانه شعار قبل است از خود بروز خواهد داد. و به سدی در مقابل خواست و اراده ی ملی بدل خواهد شد. و شاید از همین منظر است که حضرت امام رحمه الله علیه به ضرورت عدم دخالت قوای مسلح در امور سیاسی تاکید می فرمایند.

پس می توان به درستی از موضوع ضرورت حفظ نظام در کلام امام (ره) به این نتیجه رسید که حفظ روح وماهیت نظام در اولویت حیاتی نسبت به حفاظت سخت افزاری از کالبد و پوسته ی نظام اسلامی ( بقا نظام ) قرار دارد. و لازم است که طی تحقیقی مبسوط در اندیشه امام راحل، دو مقوله ی حفظ نظام و بقا نظام از هم تفکیک، و به تبیین هر یک بطور جداگانه پرداخته شود. زیرا در صورت استحاله ی بخش نرم افزاری نظام به علت عدم حفاظت مبنایی از آن در گذر زمان ، بقا آن نه تنها نمی تواند جزء اهم فرائض باشد بلکه به اهم محرمات نیز بدل خواهد شد. چنین مباد.

* کارشناس ارشد مهندسی محیط زیست و پژوهشگر نهج البلاغه

منبع: سایت خط امام – محمد باقر عباسی سملی*

اعتراض شدید عراقچی به صدا و سیما

دکتر سید عباس عراقچی، معاون امور حقوقی و بین‌المللی وزیر امور خارجه و عضو ارشد تیم مذاکره کننده هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران با گروه 1+5 طی اظهاراتی از اینکه محتوای یک جلسه خصوصی و کاری با شورای خبر صدا و سیما به صورت ناقص، مخدوش و با اغلاط فراوان محتوایی و نگارشی، در سایت خبری صدا و سیما منتشر شد اظهار شگفتی کرده و چنین امری را نه تنها غیرحرفه ای و غیراخلاقی، بلکه یک خلاف بیّن اداری و مغایر با منافع و امنیت ملی دانسته و خواستار پیگیری آن از سوی مقامات عالی سازمان صدا و سیما گردید. گفتنی است سایت خبری صدا و سیما با فاصله کوتاهی خبر مزبور را از سایت برداشته و توضیح داد مطالبی که به نقل از دکتر سید عباس عراقچی معاون وزارت امورخارجه در نشست با مسئولان معاونت خبر روی خروجی قرار گرفت ناشی از یک خطای برداشت بوده است.
خبرگزاری صداوسیما تاکید کرده است این مطلب که تلفیقی از اطلاعات درست و نادرست است قابل استناد نیست. با این حال مطلب مزبور بلافاصله توسط سایتهای مختلف بازنشر شد. عراقچی همچنین با اشاره به اینکه یکی از مزایای تیم مذاکره کننده انسجام داخلی و همدلی همه اعضای تیم بود، از نقش آقای حسین فریدون در انجام وظیفه سخت هماهنگی تمامی دستگاه ها، ارائه مشورت، انتقال مطالب و تقویت انسجام و همبستگی تیم مذاکره کننده تقدیر نمود.

اعتراض شدید عراقچی به صدا و سیما

تحلیلی از تاجزاده: دلواپسان چرا و چگونه باعث تحریم ایران شدند

کلمه – سید مصطفی تاجزاده:

۱- افشاگری رئیس فراکسیون اصول گرایان مجلس (منتقد جبهه پایداری) درباره علت مخالفت افراطیون با توافق وین حاوی نکته بسیار مهمی است. به نوشته وی: «ما در حل و حل نشدن مسئله هسته ای با دو تهدید متفاوت روبرو هستیم. از این رو اگر دولت فعلی مسئله هسته ای را حل نماید با چرخش افکار عمومی به سمت آن ها عملا یک تهدید در داخل خواهیم داشت و حل نشدن مسئله هسته ای هم تهدیدی خارجی خواهد بود. در این نگاه تاریک و کوته بینانه عده ای قائل بودند که تهدید خارجی بهتر از تهدید داخلی است و البته استدلال های سطح پایینی هم داشتند. از جمله این که در پشت تهدیدهای خارجی ما بهتر می توانیم افکار عمومی را مدیریت کنیم تا تهدید داخلی. در رقابت های داخلی دست ما خالی است.» (ایران ۳۰/۴/۹۴) به تصریح آقای جلالی مخالفان دولت بدان دلیل در آرزوی شکست مذاکرات اند که لغو تحریم ها در عین ادامه غنی سازی اورانیوم وعده دکتر روحانی را تحقق می بخشد و راه را برای دیگر اهداف وی باز می کند و ایشان را که دستشان خالی است به انزوا می برد.

طبق یادداشت آقای جلالی این گروه تهدید خارجی (تداوم تحریم های نفتی، بانکی، بیمه و کشتی رانی و …) را بهتر از تهدید داخلی ( اجرای وعده های دولت و پیروزی حامیانش در انتخابات مجلس) ارزیابی می کنند. به این ترتیب دلیل واقعی سنگ اندازی های دلواپسان در راه توافق جامع و تلاش برای تحمیل راهبرد باخت – باخت به طرفین روشن می شود. آنان تهدید، تحریم و امنیتی شدن محیط پیرامونی ایران را قابل قبول تر از توافق وین و موفقیت دولت می دانند چرا که شکست فاحش جنگ طلبان را در پی دارد و تداوم فضای پلیسی و امنیتی را در میهن بسیار دشوار و پر هزینه می کند اگر ناممکن نگرداند.

۲- افشاگری آقای جلالی هم چنین پرسش مهمی درباره اصل تحریم ها مطرح می سازد. آیا تنها جهل احمدی نژاد و حامیانش بود که به جورج بوش پسر فرصت داد تا پرونده هسته ای ایران را به شورای امنیت ببرد؟ آیا از همان ابتدا دسته ای بستر این تقابل غیرضرور، اجتناب پذیر و خسارت بار را آگاهانه فراهم نکردند تا ایران تحریم شود و شبح جنگ برفراز آسمانش به پرواز درآید و اینان به بهانه شرایط اضطراری به جنگ حقوق و آزادی های اساسی شهروندان بروند و مانع حضور مؤثر اصلاح طلبان و دیگر نیروهای مستقل در نهادهای انتخاباتی کشور شوند؟ براستی در چه شرایطی تمام ارکان حکومت اعم از نهادهای انتخابی و انتصابی می تواند دراختیار جناح اقلیت قرار گیرد؟

۳- هشت سال پیش در مناظره با آقای نادران در دانشگاه گرگان که مشروح آن همان زمان در هفته نامه عصرنو منتشر شد هشدار دادم که عده ای از روی علم و عمد موجبات ارجاع پرونده هسته ای کشورمان به شورای امنیت را فراهم کرده اند تا به زعم خویش نقض حقوق بشر در ایران را تحت الشعاع مسئله هسته ای قرار دهند. به باور ایشان ایرانیان عموما خواهان رعایت حقوق بشرند و تجاوز به آن را برنمی تابند. به همین دلیل در مقابل فشارهای خارجی در این زمینه از جناح حاکم پشتیبانی نمی کنند. حال آن که انسدادطلبان می توانند با شعار دفاع از حق مسلم ملت ایران در بهره وری صلح آمیز از انرژی هسته ای بخش قابل توجهی از افکار عمومی را با خود همراه و علیه فشارها و تحریم های غرب و دیگر قدرت ها بسیج نمایند و سپس با اتخاذ ژستی ضد امپریالیستی به سانسور و سرکوب بپردازند، شلتاق کنند و راه را برای استقرار تک صدایی هموار نمایند بدون آن که با اعتراض جدی و نگران کننده مردمی مواجه شوند.

۴- دولت وقت آمریکا نیز با اغتنام فرصت و با دو هدف مقابله با پیشرفت دانش و صنایع هسته ای ایران و به ویژه متوقف سازی غنی سازی اورانیوم و دوم با افزایش فشارها برای تغییر رژیم از این روند استقبال کرد. چرا که می دانست تنها با موضوع «لزوم جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای» می تواند نظر مخالف روسیه و چین را برای تثبیت و اعمال تحریم های الزام آور جهانی علیه جمهوری اسلامی جلب کند. حال آن که نقض حقوق بشر چنین ظرفیتی نداشت و قادر به ایجاد اجماع در شورای امنیت برای تصویب تحریم علیه ایران نبود. به این ترتیب ملت ما هزینه انسدادطلبی یا جهل دولت مردان وقت ایرانی و نیز فرصت طلبی دولت های بزرگ را با تحمل تحریم های کمرشکن پرداخت.

۵- علت اساسی دادن بهانه و امکان به کاخ سفید برای تحریم ایران جهل مقامات بوده باشد یا جلب منافع و یا ترکیبی از هردو تردید نیست که جنگ افروزان ایرانی و آمریکایی و اسرائیلی دست کم در دو سال گذشته آگاهانه برای جلوگیری از دست یابی طرفین به توافق متوازن و برد – برد بسیار کوشیدند و هنوز هم دست بردار نیستند. جنگ سالاران آمریکایی، باند تبهکار نتانیاهو و فرقه تروریست رجوی با این توهم که ادله تحریم قادر به سرنگونی جمهوری اسلامی است به مخالفت با توافق وین برخاستند. جنگ طلبان وطنی نیز می دانند زمانی که تحریم های شورای امنیت به نفت و بانک مرکزی می رسد، برگزیدن یکی از دو راه گریزناپذیر است؛ مصالحه یا جنگ. باوجود این به جنگ با مصالحه آمده اند تا به قیمت ادامه تهدیدها و تحریم ها دولت شکست بخورد و جایگاه خود را در افکار عمومی از دست بدهد و ایشان متقابلا پایگاه خود را در حکومت مستحکم کنند و به بهره برداری از رانت های گوناگون سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و رسانه ای ادامه دهند.

۶- شش دولت بزرگ و دولت تدبیر و امید با رأی به دیپلماسی گام مثبتی در جهت صلح در فضای جنگ زده خاورمیانه برداشتند. جهانیان را شاد کردند و به آینده امیدوار. هواخواهان تحریم و جنگ اما پشت این دروغ بزرگ سنگر گرفته اند که این تفاهم تاریخی جنگ را فوری تر و جدی تر کرده است. نتانیاهو از نزدیک تر و نه دورتر شدن جنگ بر اثر توافق وین دم می زند. جمهوری خواهان آمریکایی از آسیب پذیر شدن امنیت کشورشان و حتی حمله تروریستی دیگری به نیویورک به دلیل تفاهم هسته ای سخن می گویند. سردار نقدی نیز از زمینه سازی آمریکا برای تجاوز نظامی به ایران با استفاده از ابزار توافقات خبر می دهد. درچنین شرایطی مدیریت صدا و سیما به ویژه معاونت سیاسی و خبری آن رسالت خود را شکست نهایی «بزرگترین موفقیت دیپلماتیک ایران از مشروطه تاکنون» تعریف کرده است. با این هدف که اگر نتوانند با کمک تکفیری های جنگ طلب زمینه را برای رد توافق وین در مجلس فراهم کند، دست کم از اهمیت آن بکاهد تا مردم احساس پیروزی نکنند و اعتبار ویژه ای برای دولت منظور ندارند.

۷- پرده برداری آقای جلالی از مقاصد واقعی مخالفان توافق ژنو هم چنین بر استراتژی و اقدام های آتی صلح ستیزان وطنی پرتو می اندازد و مخاطرات جدی آن را یادآور می شود. درحقیقت ملت ما با گروهی قدرت پرست در درون حکومت مواجه است که حاضرند آگاهانه برای ایران و ایرانی بحران بسازند تا رقیب سیاسی شان شکست بخورد. دشمنان را تحریک می کنند و اگر لازم بدانند به دشمن تراشی می پردازند تا با ایجاد شرایط فوق العاده حقوق و آزادی های اساسی ایرانیان را به محاق ببرند و موقعیت خود را تثبیت نمایند. به بیان روشن ما با رانت خوارانی روبروییم که تداوم تهدیدها و تحریم های بین المللی را ولو به قیمت رنج کشیدن ملتی به موفقیت بر رقیب ترجیح می دهند و با گستاخی تمام روش غیرانسانی خود را اسلامی و ارزشی می خوانند و نام آن را دفاع از امنیت و منافع ملت می گذارند و هیچ بعید نیست که حتی پس از تصویب توافق وین در مجلس شورای اسلامی و شورای عالی امنیت ملی باز هم به ماجراجویی و بحران سازی برای کشور ادامه دهند. راه مقابله با تلاش های شوم و ایران بربادده این گروه تنها و تنها حفظ هوشیاری ملی و افشای اهداف واقعی دلالان جنگ و کاسبان تحریم است که هیچگاه به اندازه امروز بدنام و منزوی نبوده اند. باید بر نیروی لایزال ملت تکیه کرد و دربرابر اتحاد عمل جنگ طلبان جهانی، صلح طلبان دنیا را بسیج نمود تا فردایی بهتر برای میهن، منطقه و جهان رقم بخورد.

تاکید ناطق نوری بر مسئولیت رهبری در ادامه حصر: هیچ کس دیگری نمی تواند در این خصوص تصمیم بگیرد

کلمه_گروه خبر: حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر ناطق نوری با تاکید بر اینکه مسئولیت ادامه حصر همراهان جنبش سبز با رهبری است می گوید که این موضوع خط قرمز ایشان است و  هیچ کس دیگری نمی تواند در این خصوص تصمیم بگیرد.

این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان این موضوع که نه حسن روحانی در جایگاه ریاست جمهوری و نه هیچ فرد دیگری نمی تواند برای رفع حصر تصمیم بگیرد و فرد بالاتری مسئولیت آن را به عهده دارد، در واقع ادامه ی حصر را خواست مشخص رهبری دانسته و می گوید: رهبری بارها در خصوص مسائل داخلی خط قرمزهای خود را مشخص کرده است؛ بنابراین این مسائله با گفتن و توصیه حل نخواهد شد. بلکه اگر مقامات عالی مصلحت بدانند و تشخیص بدهند مسئله حل خواهد شد.

وی همچنین در ادامه درباره حضور خود در عرصه سیاسی کشور تصریح می کند که هیچ گاه از عرصه سیاسی کشور قهر نکرده‌ و تنها خواسته از عرصه ی مدیریت اجرایی کشور کنار بکشد تا فرصت برای حضور جوانان مهیا شود.

به گزارش خبرگزاری ها، حجت السلام و المسلمین علی‌اکبر ناطق‌ نوری در دیدار برخی از مدیران سایت‌های خبری و دانشجویان ارشد و دکترای علوم سیاسی در پاسخ به سوالی درباره علت حضور کم فروغ جوانان در عرصه مدیریت کشور، بی‌توجهی دولتمردان به بدنه جوان جامعه، عدم‌استفاده از آن‌ها در عرصه‌های مختلف، بهره‌گیری از نیروی جوان در انتخابات و رویکرد خود نسبت به قشر جوان اظهار کرد: دغدغه من در خصوص استفاده ابزاری از جوانان در ایام انتخابات و فضای تبلیغات دوران انتخابات مساله‌ای است که نه از امروز، بلکه از ابتدای دوران فعالیت مدیریت اجرایی‌ام در سی و چند سال گذشته وجود داشته و این حرف حقی است.

وی خاطرنشان کرد: نمی خواهم بگویم و نمی‌توانم بگویم که در کشور ما در ۳۷ سال نسبت به این سیره هیچ توجهی نشده است؛ چراکه در بعضی از مقاطع و زمان‌ها توجه شده است، شاید بی‌انصافی شود که بگوییم اصلا نشده است. در دورانی که من مسئولیت وزارت کشور را داشتم حدود سال‌های ۶۰ تا ۶۴ به جوانان توجه داشتم و از نیرو پتانسیل آن‌ها استفاده کردم.

این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: زمانی که رفتم (وزارت کشور)؛ معاون سیاسی که ایشان شخصیتی متدین و مومن بود که بعدها وزیر ارشاد نیز شد، با این‌که ایشان با من هم حزبی بودند و در شورای مرکزی در کنار ما قرار داشتند بعد از قدردانی از ایشان خواستم که تشریف نیاورند و از جوانان دعوت و استفاده کردم. البته این وزارتخانه معاونان دیگر هم داشت که با آمدنم از آن‌ها تشکر و در نهایت خداحافظی کردم و آقای عباس آخوندی که آن زمان هنوز باجناق من نشده بود و یک جوان دانشجو بود را به عنوان معاون سیاسی منصوب کردم و همچنین احمد پورنجاتی، احمد مسجدجامعی و حتی ابراهیم نبوی – طنز نویس که به آن سوی مرزها رفته و الان با ما نیست – را در سمت‌های مختلف قرار دادم. حتی وقتی دوران من تمام شد آقای مهندس موسوی نخست وزیر وقت به من گفته بود یکی از کارهای خوبی که شما در وزارت کشور انجام دادید همین جوانگرایی در وزارت کشور بود.

وی با بیان این‌که «دولت‌ها باید از نیرو و پتانسیل جوانان استفاده کنند و اکنون هم دولت یازدهم باید این کار انجام دهد» گفت: من هر بار که دولتمردان را می‌بینم این نکته را به آن‌ها یادآور می‌شوم که از نیروهایی جوان در بدنه دولت بهره بگیرید، که متاسفانه این امر نه تنها در این دولت بلکه سال‌هاست مورد غفلت واقع شده است.

وی یادآور شد: همیشه به دوستان خودم در تشکل‌های سیاسی یادآور شده‌ام که همیشه شما ستاد انتخاباتی را در آستانه انتخابات راه می‌اندازید، از نیروی جوان و بدنه جوان جامعه بهره می‌گیرد اما همین که انتخابات تمام شد به جای آن‌که به کادرسازی بپردازید و پس از انتخابات هم از نیروی فعال جامعه بهره بگیرید همه چیز را فراموش می‌کنید. این اشکال و نقص در همه جناح‌های سیاسی متاسفانه وجود دارد. چون این سنت غلط در کشور پایه‌ریزی شده و یک عادت دیرینه شده است. حتی این اعتراضات از طرف بسیاری از مسئولان ستادهای استانی آقای دکتر روحانی در جلسات به بنده گفته می‌شود. به هر حال امیدوارم دولت از پتانسیل‌های جامعه بیشتر بهره بگیرد و ما هم این توصیه را به مسئولان گفتیم و باز هم انجام می دهیم.

رئیس مجلس در دوره پنجم خاطرنشان کرد: ملت ایران ملت کم‌ توقعی است و انتظاری جز این‌که مسئولین آن‌ها را تحویل بگیرند و حرف آن‌ها را بشنوند ندارد. گاهی افراد به دیدار مسئولان می‌روند و حتی کارشان انجام نمی‌شود ولی در نهایت می‌گویند اشکال ندارد حداقل جواب سلام ما را دادند. من معتقدم؛ یکی از مهمترین عوامل مدیریت ، جز گوش دادن به صحبت‌ها و تحویل گرفتن اقشار مختلف جامعه نیست.

وی در ادامه به بحث پیرامون توافق هسته‌ای پرداخت و گفت: من مانند انتخابات ریاست جمهوری در گذشته به حسب ظاهر به عنوان یک جریان مطرح نبودم؛ اما به عنوان شخص خودم آن‌چه را که باید انجام می‌دادم را در حالت چراغ خاموش انجام دادم. البته صراحتا هم می‌گفتم که کاندیدای من کیست. در ادامه هم هر جا هم لازم بود از دولت حمایت کردم. راجع به مسائل هسته‌ای هم من از اول قسمت پر لیوان را دیدم و نسبت به نتیجه و دستاورد مذاکرات کاملا خوشبین بودم.

وی درباره دلیل امیدواری خود نسبت به نتیجه مذاکرات هسته‌ای افزود: من به این دلیل نسبت به نتیجه دو سال مذاکره خوشبین بودم چون خود آمریکایی‌ها در واقع به دنبال مذاکره بودند. همان‌طور که گفته شده بود آمریکایی‌ها در اواخر دولت قبل از طریق پادشاه عمان پیام فرستاده بودند که آماده و خواستار مذاکره هستند. البته این را هم بدانید که اوباما باهوش است دموکرات‌ها اهل جنگ نیستند، در حالت خیلی تندشان باز با پنبه سر می‌برند. در هر حال اولین نشست در مسقط بود و به نحوی مذاکرات از آن زمان شروع شد. اما دلیل مهم این است که آمریکایی‌ها و شخص اوباما به این توافق نیاز داشتند و به دنبال حل مسئله بودند؛ بنابراین من نسبت به آینده مذاکرات از همان ابتدا خوشبین بودم.

ناطق نوری درباره تغییر رفتار آمریکا نسبت به ایران گفت: آمریکا و شخص رئیس‌جمهور این کشور متوجه شده بود که فشارهای گذشته از قبیل تهدید نظامی، تحریم‌ها و …. برای به زانو در آوردن ایران قدرتمند کارساز نبوده است؛ زیرا ایران استقلال سیاسی دارد و آمریکا در هر کجا که در منطقه وارد می‌شود، ایران یا قبل از آن‌ها آنجا بوده است و یا بعد به آن‌جا می‌رود، در قضایای پس از سرنگونی صدام در عراق،‌ ماجرای افغانستان، سوریه و لبنان جای پای ایران کاملا مشخص است. آمریکا به این نتیجه رسید که چرا دل به ۴ شیخ نشین ببندد ولی ایران بزرگ را نادیده بگیرد.

وی معتقد است که با مدیریت هوشمندانه رهبری ایران توانست استقلال خود را حفظ و با عزت در مسیر مذاکرات گام بردارد.

وی در ادامه به تببین شرایط مذاکرات در ایران و آمریکا پرداخت و گفت: این مذاکرات از همان ابتدا سه ضلع داشت؛ یک ضلع روسا، یک ضلع مذاکره‌کنندگان و یک ضلع مخالفین یا منتقدین. به نظر من هر سه این موارد در ایران به خوبی مدیریت شد. سران بایستی حرف‌ها را از موضع بالا می‌زدند؛ اگر اوباما به عنوان رئیس‌جمهور آمریکا صحبت‌هایی را مطرح می‌کرد، پاسخ اظهارات خود را از مسئولین کشور و رهبری در طول مذاکرات به خوبی دریافت می‌کرد. ضلع دوم که مذاکره کنندگان بودند با دریافت چراغ سبز و مشخص شدن خط قرمزها از سوی رهبری انصافا به خوبی حرکت کردند. از طرفی من معتقدم ظلع سوم این مثلث که همانا منتقدان هستند باید باشند منتهی هتاکی، توهین و افترا نباید در انتقادها نسبت به عملکرد تیم هسته‌ای وجود داشته باشد. هنر تیم مذاکره کننده ما این بود که تهدید را تبدیل به فرصت کرد.

موسس بین المجالس کشورهای اسلامی در ادامه درباره بالا نبردن توقع مردم از جریان مذاکرات گفت: البته در جریان اجرای توافق نباید توقع در مردم زیاد شود و مردم فکر کنند اکنون همه یخ‌ها آب شده است و بلافاصله مشکلات اقتصادی مثل اشتغال و غیره حل می‌شود این اهداف تا به عینیت برسد زمان می‌برد؛ چراکه که همانطور که آگاهان می‌دانند مسائل و مشکلات کشور بسیار بیشتر از این‌هاست.

وی هم‌چنین در پاسخ به سوالی درباره حضور در انتخابات و نتیجه آن گفت: من از ابتدا در درون جریان‌های سیاسی کشور حضور داشتم و کاربلد این کار هستم؛ بنابراین معتقدم در شرایط فعلی نه اصلاح‌طلبان و نه اصولگرایان معتدل برنامه مشخصی برای انتخابات نداشته و ندارند. زمانی که بنده مسئولیت داشتم یک سال و نیم مانده به انتخابات اجاق انتخابات را روشن می‌کردیم و شش ماه مانده به انتخابات کاندیداها را نیز اعلام می‌کردیم. من اعتقاد دارم هنوز چنین چیزی در جریان‌های سیاسی شکل نگرفته است، همه گروه‌ها برای مشورت سراغ من می‌آیند و من به آن‌ها گفته‌ام سلانه سلانه می‌روید، این طور نمی‌شود؛ بنابراین این انتقاد به جریان های معتدل سیاسی کشور وارد است که هیچ برنامه مشخصی برای انتخابات ندارند. این در حالی است که من شنیده‌ام و از نشانه‌هایش هم مشخص است که برخی جریان‌های تندرو و افراطی که من آن‌ها را قبول ندارم در برخی گروه‌های سیاسی با برنامه‌ریزی منسجم‌تری می‌خواهند در انتخابات مجلس آتی شرکت کنند.

وی همچنین در ادامه انتقاد به عملکرد انتخاباتی اصلاح‌طلبان و اصولگرایان معتدل در آستانه انتخابات مجلس دهم گفت: من به گروه‌های سیاسی اصلاح‌طلب و اصولگرا گفته‌ام؛ این‌طور که شما در خصوص انتخابات پیش می‌روید به نتیجه مطلوب نخواهید رسید. چون غافل هستید.

ناطق نوری درباره راهبرد انتخاباتی جریان‌های سیاسی نیز گفت: من معتقدم باید روی این حرف مقام معظم رهبری که دو سال پیش فرمودند رای مردم حق‌الناس است، بیشتر توجه شود و این حق‌الناس باید حفظ شود. شما می‌توانید از این کدها بسیار خوب استفاده کنید و با بسترسازی برای شرکت بیشتر مردم تلاش کنید. همچنین دستگاه‌های تصمیم‌گیرنده و شورای نگهبان باید به گونه‌ای عمل کنند که همه نیروها در انتخابات حضور پیدا کنند. به هر حال باید همه گروه‌های سیاسی توجه داشته باشند که کسی نباید در عرصه انتخابات قهر کند.

وی همچنین در ادامه درباره حضور خود در عرصه سیاسی کشور گفت: من هیچ گاه از عرصه سیاسی کشور قهر نکرده‌ام و اصلا اهل قهر نیستم شما روش من را در برخورد با جریان‌های سیاسی در همان دوم خرداد ۷۶ دیده‌اید؛ آن پیام تبریکی که گفتم آبی بود که بر آتش ریخته شد. روز بعد از انتخابات هم اعلام کردم که تا دیروز رقابت بود و از امروز رفاقت است. آقای خاتمی هم همواره از مجلس پنجم به خوبی یاد می‌کند. اما همچنان بنده در عرصه سیاسی هستم ولی متاسفانه مطلبی که توسط رسانه به درستی منعکس نشده بود این بحث است؛ من هیچ گاه نگفتم از عرصه سیاسی کشور خارج شده‌ام. لکن من از عرصه سیاست‌های اجرایی کشور با تحلیل خودم از همان مجلس پنجم کنار رفتم. من از سال ۷۸ اعلام کردم که دیگر در انتخابات شرکت نمی‌کنم. با این تحلیل که من ۲۰ سال است که در انتخابات و کار اجرایی حضور داشته‌ام اکنون باید فرصت برای حضور جوانان مهیا شود متاسفانه این بحث باید در کشور ما جا بیافتاد که افسوس این‌گونه نشده است. در دنیا رجال سیاسی برای کار سیاسی عمری را تعریف می‌کنند، بعد از این‌که عمر کار سیاسی به پایان رسید آن‌ها به اتاق‌های فکر می‌روند. در آمریکا هنوز از کارتر استفاده می‌شود و او در اتاق فکر حضور دارد ولی ما می‌خواهیم مدام بیاییم تا موتور بسوزانیم این غلط است، باید با فرصتی را فراهم می‌کنیم زمینه حضور جوانان به وجود آید.

وی ادامه داد: وقتی که ۳۸ ساله بودم وزیر کشور شدم، قبل از آن هم در مجلس بودم، جوانان برای این‌که بتوانند مطرح شوند باید از مجلس شروع کنند، من هرچه خلاقیت و نوآوری بود به کار بردم، باید جوان‌ها بیایند و با تجربه امثال من امور را به پیش ببرند.

ناطق نوری در پاسخ به سوالی درباره تصمیم گیری در خصوص رفع حصر گفت: تصمیم گیری در خصوص مسئله حصر و رفع آن تنها در حوزه اختیارات مقامات عالی نظام است و بر حسب منافع ملی و خط قرمزها تعیین می‌گردد؛ بنابراین نه آقای روحانی و نه هیچ کس دیگری توانایی ورود و تصمیم گیری در خصوص این موضوع را ندارند. رهبری بارها در خصوص مسائل داخلی خط قرمزهای خود را مشخص کرده است؛ بنابراین این مسائله با گفتن و توصیه حل نخواهد شد. بلکه اگر مقامات عالی مصلحت بدانند و تشخیص بدهند مسئله حل خواهد شد.

وی همچنین درباره موضع‌گیری مقام معظم رهبری نسبت به گروه‌های سیاسی، گفت: مقام معظم رهبری هیچ حساسیتی روی گروه‌های سیاسی ندارند. در دولت آقای روحانی هم وزیری از حزب مشارکت و یا مسئولی از حزب کارگزاران فعالیت می‌کنند، ایشان روی جناح‌ها بحثی ندارند اما در مساله فتنه که تعریف خودشان را دارند خط قرمز‌هایی را مطرح می‌کنند. خط قرمز هم یعنی چراغ قرمز پس نباید از آن عبور کرد.

وی درباره حضور زنان در انتخابات نیز گفت: معتقدم زنان باید در تمام عرصه حضور داشته باشند منتهی باید خودشان هم تلاش کنند من در مجلس پنجم در خصوص تصویب قانون حضور قاضی زن در دادسراها تلاش کردم اما نکته مهمی که وجود دارد این است: که چند در صد از زنانی که امروز در مجلس حضور پیدا کرده‌اند در جهت احقاق زنان تلاش کرده‌اند؟

خانم‌ها خودشان قدر خودشان را نمی‌دانند، زنان هیچ تشکل رسمی ندارند. یک تشکل جامعه زینب در جریان اصولگرایی و یک مجمع زنان در جریان اصلاح‌طلبی وجود دارد که این‌ها فعال نیستند. متاسفانه زنان تشکل جدی راه نینداخته‌اند. خوب است بدانید خانم‌هایی که بعد از انقلاب به مجلس آمدند خیلی بیشتر بودند ولی در همین مجلس کنونی طرح و یا نظرات ضدبانوان از سوی زنان نماینده مطرح می‌شود، این را بدانید که ما در قانون اساسی هیچ محدودیتی برای خانم ها نداریم از این رو اگر زنان خود فعال شوند می‌توانند انتظارات را برآورده کنند.

خاطرات جنتی از صدر اسلام: آن زمان افراد متدین درک سیاسی درستی نداشتند

دبیر شورای‌نگهبان با بیان اینکه ما هر چه موفقیت داریم به دلیل حضور افراد متخصصی است که اهل عبادت و معنویت نیز هستند و علیرغم دلواپسی تندوروهایی که این روزها به انحا مختلف عصبانیت خود را از توافق هسته ای ابراز می کنند، گفت: موفقیت‌هایی که در مسائل هسته‌ای و فناوری‌های پیچیده علمی و صنعتی رخ داده، عمدتاً توسط همین افراد بوده است. اگر در بسیاری از جاها کارها بر زمین مانده و درست عمل نشده برای این است که حزب‌اللهی‌ها و افراد صالح حضور نداشتند.

به گزارش ایسنا، آیت‌الله احمد جنتی در دیدار با اعضای «ستاد اجرایی طرح قرآنی شمیم وحی» گفت: مایلم اقدامات شما بیش از پیش به سمع و نظر مردم برسد و دستگاههای مسئول مانند صدا و سیما موظفند در این راستا عمل کنند و نسبت به انعکاس این فعالیت‌های قرآنی توجه بیشتری داشته باشند.دبیر شورای نگهبان تعالیم قرآن کریم را در میان مسلمین، مهجور و متروک توصیف و تصریح کرد: مصیبتی که بر جهان اسلام وارد شد، فراموش شدن قرآن و عترت (ع) به عنوان دو امانت گرانبهای پیامبر اکرم (ص) بود.وی با بیان اینکه قرآن به مسلمین عزت و عظمت بخشید، گفت: قرآن مردمی گمراه را که هیچ هدفی در زندگی نداشتند، زنده و سرآمد دیگر اقوام کرد. با تعالیم روحبخش قرآن کریم، یک تحول بنیادی در جامعه اسلامی به وجود آمد و این از معجزات قرآن است.

جنتی با اشاره به مظلومیت قرآن کریم و عترت (ع) در ایام حاکمیت طاغوتی پهلوی، افزود: قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، جلسات تلاوت قرآن بسیار خلوت بود و هیچ جاذبه‌ای نداشت. حافظین قرآن بسیار کم بودند. خوشبختانه با اقدامات امام خمینی و یاران ایشان در به ثمر رساندن انقلاب شکوهمند اسلامی، اسلام، قرآن و عترت دوباره زنده شدند. اسلامی که در حال احتضار و متهم به عقب‌ماندگی و تخدیر توده‌های مردم بود، تبدیل به مکتبی نشاط‌آور، زندگی بخش و عزت آفرین در همه عرصه‌های اجتماعی گردید و هر جا که فرهنگ اسلامی و قرآنی وارد می‌شد، موفق بود.

وی افزود: امروز خوشبختانه به برکت انقلاب اسلامی، قرآن کریم و مکتب اهل بیت علیهم السلام بیش از گذشته مورد توجه جامعه بشری قرار گرفته است.

وی ضمن تجلیل از فطرت خداجوی مردم ایران و اهتمام آنها به فرهنگ اسلامی گفت: مردم ایران فطرت بسیار پاکی دارند. اگر بگویم در هیچ جای دنیا به اندازه ایران فطرتها سالم نیست، مبالغه نکرده‌ام.

وی تصریح کرد: دوران حکومت فاسد پهلوی، مردم ایران را در معرض انواع گناهان قرار داد. اما همین مردم، بر اساس همین فطرت خداجو، به نهضت اسلامی امام خمینی(ره) پیوستند و بعد هم در انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی در میدان مبارزه و جهاد حاضر شدند. به طوری که امام رضوان‌الله می‌فرمودند با این نهضت اسلامی، فطرت‌ها زنده شد و فطرت‌های خاموش و خواب رفته در میان مردم ایران، بیدار شد.

عضو فقهای شورای نگهبان با اشاره به ثمرات عملی حاکمیت قرآن و اسلام در نظام مقدس جمهوری اسلامی، گفت: مردم با هدایتها و ارشادات قرآنی حضرت امام خمینی(ره) در جنگ تحمیلی، ۸ سال مقاومت کردند و سرزمین خودشان را از لوث وجود اشغالگران پاک کردند. این مقاومت برای حفظ استقلال کشور، به برکت قرآن کریم بود. مردم با فرهنگ قرآن، توانستند روی پای خود مستقل بایستند و سختی‌ها، تلخی‌ها و تحریم‌ها را تحمل کنند و عزت و آبروی اسلام را حفظ کنند.

خطیب جمعه تهران با تجلیل از فعالیت این ستاد در مناطق محروم، گفت: امام بزرگوار تأکید بسیاری بر حمایت از محرومین داشتند. به برکت تربیت قرآنی امام راحل حمایت از محرومین و پابرهنگان مکرر در تعابیر ایشان دیده می‌شد. ایشان، معتقد بودند ما هر چه داریم متعلق به همین محرومین و مستضعفین است.

جنتی همچنین با تشکر از اقدامات خیریه این ستاد، افزود: کار شما در تهیه جهیزیه برای خانواده‌های نیازمند و آزادی زندانیان جرائم غیر عمد و برگزاری کرسی‌های قرائت در مناطق محروم، بسیار ارزشمند بود. شما بسیاری از خانواده‌ها را در ایام ماه مبارک رمضان خوشحال کردید.

وی افزود: خوشبختانه در کشور خیرین زیادی هستند که اگر اعتمادشان جلب شود و بدانند در کمکهای آنها تصرف بیجا نمی‌شود از هیچ کمکی مضایقه نمی‌کنند.

جنتی با توصیه به افزایش فعالیت‌های قرآنی، گفت: قرآن را به صحنه اجتماع بکشید. افرادی را که تربیت یافته قرآن هستند‏، رشد بدهید چرا که ما مطابق فراز معروف دعای افتتاح به دنبال دولتی کریمه هستیم که در آن اسلام و اهلش عزیز باشند و اهل نفاق در آن دچار ذلت باشند. در غیر این صورت، حکومت ما هر عنوانی داشته باشد، در باطن اسلامی نخواهد بود.

دبیر شورای نگهبان تاکید کرد: اهل قرآن باید در صحنه اجتماعی‏، سیاسی و اقتصادی کشور حضور فعال داشته باشند. ما هر چه موفقیت داریم به دلیل حضور افراد متخصصی است که اهل عبادت و معنویت نیز هستند. موفقیت‌هایی که در مسائل هسته‌ای و فنآوری‌های پیچیده علمی و صنعتی رخ داده است، عمدتاً توسط همین افراد بوده است. اگر در بسیاری از جاها کارها بر زمین مانده و درست عمل نشده برای این است که حزب‌اللهی‌ها و افراد صالح حضور نداشتند.

وی با اشاره به تصریح قرآن کریم مبنی بر اینکه حکومت بر روی زمین به بندگان صالح خدا تعلق خواهد گرفت، گفت: در دولت حضرت مهدی (عج) همه کارها به دست صُلحاء است. باید این تفکر رشد یابد.

وی تصریح کرد: یکی از موارد ناراحت‌کننده این است که متأسفانه در بسیاری از دستگاه‌ها بچه‌های حزب اللهی و مخلص را به کار نمی‌گیرند و این مصیبت بزرگی است.

جنتی با بیان اینکه اسلام و قرآن در وجود انسانها جلوه می‌کند، افزود: تجلی خوبیها و انعکاس مفاهیم قرآنی همه در وجود انسانی که ایمان به خدا و آخرت دارد معنی پیدا می‌کند.

وی به آقای شاکرن‍ژاد و اعضای این ستاد توصیه کرد: هر چه می‌توانید خلوص نیت خود را حفظ بکنید. خلوص نیت مسأله بسیار مهمی است. مطابق تصریح قرآن، تنها جایی که شیطان موفق نمی‌شود، علیه انسانهای مخلص است.

وی افزود: همچنین طبق دستور قرآن کریم در این مسیر نباید از سرزنش ملامت‌کنندگان ترسید. کسی که میخواهد به میدان بیاید؛ خوشامدها و بدآمدهای دیگران نباید در او تأثیر بگذارد. امام عزیز ما (ره) همینطور عمل میکردند و معیار عملکرد خود را رضایت الهی قرار میدادند که موفق شدند با پیروزی انقلاب اسلامی، قرآن را مجدداً ‌به صحنه سیاسی و زندگی جامعه برگردانند.

دبیر شورای نگهبان در بخش پایانی اظهارات خود با تأکید بر اینکه، توجه به سیاست نباید مورد غفلت افراد متدین قرار بگیرد، گفت: در عرصه سیاسی پیشگام و حاضر باشید و سعی کنید بینش سیاسی خود را تقویت کنید.

وی افزود: در گذشته، و امروز نیز گهگاه، برخی افراد متدین به مرز سیاست که می‌رسیدند متوقف میشدند و با این مسائل بیگانه بودند. یکی از دلایلی که باعث شد در صدر اسلام امام علی علیه السلام موفق نشوند، همین سکون و جمود این افراد بود. افرادی که پیغمبر (ص) را قبول داشتند و در جنگها شرکت کرده بودند اما از مسائل سیاسی درک درستی نداشتند و در مواقعی که لازم بود در صحنه حضور و استقامت داشته باشند، عقب میکشیدند.

جنتی افزود: ما اکنون موظفیم نگذاریم اتفاقات صدر اسلام تکرار شود و مقام معظم رهبری به عنوان پرچمدار اسلام تنها بمانند. باید فرمایشات ایشان را نصب العین خود قرار بدهیم و در مسیر تحقق ارزش‌های مورد نظر ایشان حرکت بکنیم. خداوند ان شاء الله مقام معظم رهبری را تا فرج حضرت ولی عصر (عج) مستدام بدارد.

گفتنی است در ابتدای این دیدار استاد شاکرنژاد آیاتی چند از کلام الله مجید را قرائت کرد. همچنین دبیر ستاد اجرایی طرح قرآنی شمیم وحی با ارائه گزارشی تفصیلی از فعالیت این گروه گفت: در ماه مبارک رمضان امسال موفق شدیم در ۱۵ استان، ۱۱۷ کرسی تلاوت برگزار کنیم و در کنار آن با حضور در مناطق محروم و جلب کمک خیرین و دستگاههای مسئول نسبت به تهیه جهیزیه، ارائه کمک هزینه تحصیلی، آزادی زندانیان مشمول جرائم غیر عمد و به طور کلی اقدامات عام المنفعه و در نهایت پرورش و تربیت نیروهای قرآنی با هدف ترویج فرهنگ قرآن کریم اقدام کنیم.