مردم صبور ایران در زمان تصدی دولتهای نهم و دهم روزهای دشواری را از سر گذراندند و آنان که به هر نحوی قدرت را قبضه کرده بودند در عین بی تدبیری و دغل بازی از روی عناد و لجوج با تعریف و ترسیم غیر واقعی و خشونت بار از دین، سمت و سویی خاص و انحرافی برای آینده کشور ترسیم کرده و بذر یاس و دل مردگی بر روان جمعی مردم می افشاندند و سایه شوم جنگ را گسترانیده و وضعیتی را بوجود آورده بودند که اعتماد عمومی مردم از انقلاب و حتی اسلام به تدریج سست و نا استوار می شد و بحرانهای عدیده اخلاقی و اجتماعی به لحاظ رفتار کوچه بازاری و پوپولیستی رئیس آن دولتها (نهم و دهم ) و اقتصاد ویران شده و اختلاسهای بزرگ و شکافهای طبقاتی و سر برآوردن بی هویتهای فرصت طلب پدید آمده و یا در شرف پدید آمدن بود که متاسفانه قربانی اصلی جهالت و تعصب جاهلی و خودمحوری و سرسختی بر ادامه خطاها و انحرافها جوانان بودند.
در آن دوران آنچه وضعیت را شکننده تر از هر زمانی ساخته بود همراهی تریبونهای مذهبی و سیاسی با آن دولت بود که مردم را با اینکه واقعیت ملموس جامعه را درک می کردند و می دانستند و می فهمیدند که راه دولت بر خطاست اما آنان با وجود تمام این اشتباهات سعی می کردند نه تنها دولت را حمایت که قداست بخشند و آن هاله نور وهم گونه رئیس آن دو دولت فریبکار به نوعی بر فکر و جان حامیانش هم سیطره یافته بود که نیم خورده لیوان آبش را هم به نیت تبرک سر می کشیدند چنانچه از او خوابهایی هم دیده بودند که امام زمان ارواحنافداه او را برگزیده است و در فریب شیطان آنچنان غرق شده بودند و مست از جام تهی که عهد الست را هم فراموش کرده و یکدم و بی پروا و بی وقفه در کار تعریف و تمجید از دولت پر خطا بودند. آن روزها هیچکس دلواپس نبود، مظطرب نمی شد آنچنان تبلیغ می کردند که انگار آن دولت زمینه ساز ظهور است و دولت بهار به دولت ولی عصر متصل خواهد شد.
نمی خواهیم بدگمانانه به آنچه امروز اتفاق می افتد نظر اندازیم و هجوم دلواپسان را تحلیل بر این کنیم که تفکر مافیایی در هرم قدرت به دنبال نا امن سازی بخشهایی از کشورند اما نشانه هایی از رخدادهای اخیر و دلواپسی های مشهود وجود دارد که در پس همه این بازیها اراده خاص سیاسی نهفته است که می خواهد راهی را پیش روی ملت گذارد تا در میان سر درگمی و شک و تردیدها جوی نا آرام و مه گرفته ترسیم نماید و موجب شود ندانم کاری و شوخی گرفتن سرنوشت مردم در زمان آقای احمدی نژاد با همه خطا کاریهای عمدی و سهوی به فراموشی سپرده شود و در ضمن به آهستگی او را کار آمد و دلسوز و خط اصیل انقلاب نشان دهند.
مردم خسته و سرخورده از سیاستهای غلط و براندازانه گذشته با امید در سال ۹۲ به پای صندوقهای رای رفتند تا بر قبر جهالت، دورویی و تعصب خاک بریزند و از ناملایمات و ناگواریها و دغدغه های هر روزه خلاصی یابند و راهی بسوی پیشرفت و آرامش و رفاه و امنیت را بگشایند و موفق شدند با پاسخ منفی به منشهای خشونت گرا و سیاستهای دگماتیسم و ارتجاعی، دولت تدبیر و امید را برگزینند. آنهم در میان همه حمایتهای بی دریغ حوزوی و مجلسی و نهادهایی که می بایست در انتخابات بی طرف باشند ولی نبودند و از نامزدهای خاص حمایت کرده بودند و این مردم بودند که یکبار دیگر با رای خود اعلام کردند که در خط و سیر اصلاحات هستند و دل در گرو صداقت و اصلاح طلبی دارند.
امید به تحول بنیادین، تغییرات مثبت، آرزوی رسیدن به آرامش و تعامل با جهان گامی بزرگ بود که ملت برداشت و خود را مهیای پیروزی های دیگر کرد و باور داشت که تحول ایجاد خواهد شد. اما از آنسو فسادگران گرچه به ظاهر نتیجه انتخابات را پذیرفتند اما در باطن حرکتهای سیاسی خود خلاف این را نشان دادند و با ایجاد بحران و ابراز دلواپسی در صدد هستند تا امیدهای مردم را نقش بر آب کنند و دولت را ناکارآمد و سازش پذیر نشان دهند.
اولین همایشی که رسماً و اسماً به نام دلواپسی برگزار کردند در ۱۳ اردیبهشت ۹۳ در محل سفارت سابق آمریکا بود که محور آن مخالفت با توافق هسته ای بود و در آن همایش بدون مجوز اعلام شد که “این مراسم به همت تشکلهای دانشجویی بسیج برگزار می شود و میهمانان حاضر هم از اعضای جبهه پایداری هستند.”
در آن همایش شعارها و پلاکاردهایی مانند مرگ بر سازشکار، هیهات من الذله، انرژی هسته ای حق معلق ماست، حقوق ملت فروختنی نیست و از این قبیل به چشم می خورد و در بیرون سالن همایش غیر قانونی هفته نامه ۹ دی به مدیر مسئولی حمید رسایی و سی دی من روحانی هستم توزیع می شد.
“در روز ۸ خرداد۱۳۹۴ دلواپسان با راهپیمایی که با احتساب تماشاگران حدود هزار نفر بودند در شهر مشهد و، با در دست داشتن پلاکاردهای چون «اجازه نمیدهیم»، «اجازه بازرسی از پوشک مان را نمیدهیم»، «ما دندانپزشکان دهن آمریکا را سرویس میکنیم»، «ترکاندن بادکنکهای بنفش» پیشانی بندهایی که روی آن نوشته شده بود «ما اجازه نمیدهیم» و … اعتراض خود را به مذاکرات هستهای و آنچه که اجازه بازدید بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی از مراکز نظامی میخواندند، ابراز داشتند. در این تجمع مهرداد بذرپاش نماینده تهران، رحیم احمدی روشن، رائفی پور، مداحانی چون احمد واعظی، خوشچهره و مهدی اکبری حضور داشتند”
بیشتر دلواپسان را گروه احمدی نژاد و حامیان سعید جلیلی و اعضای پایداری تشکیل می دهند و ادعاهایی دارند خلاف واقع و برای همایش و تجمعات خود مجوزی ندارند، اما در حاشیه امنیت بسر می برند و کمتر پیش آمده که متعرض آنها شوند و افرادی از این گروه دلواپسی خود را به رهبری پیوند می زنند و ادعا دارند که رهبری حامی آنهاست چنانچه یامین پور گفته “… مهمترین نکته بیانات رهبری انتقاد شدید ایشان به رویه ی دولت در اتکای افراطی به خارج و سیاست خارجی بود. ایشان با طراحی یک دوگانه به روشنی به دولت اخطار دادند که به ظرفیت های درونی نظام برگردند و از خوش خیالی در اتکای به بیرون دست بردارند.
نکته مهم دیگر حمایت بی سابقه ایشان از رادیکال ترین منتقدان دولت یعنی “دلواپسان” بود. معظم له بسیار به ندرت از یک جریان سیاسی در سخنرانی هایشان نام می برند ولی اینبار با تکرار این نام به دولت تذکر دادند که انتقادات دلواپسان نه تنها جرم نیست بلکه از سر دغدغه است و به طور غیرمستقیم این نقد را اگر بدون نادیده گرفتن زحمات و خدمات دولت باشد خود مصداقی از همدلی و همزبانی دانستند. و سپس تذکر دادند که دولت منتقدان را تحقیر نکند و به آنها توهین روا ندارد و بالعکس.
درآمیختن انتقادی ترین بیانات با مفهوم حمایت و همدلی و هم زبانی یک ابتکار بی نظیر در بیان رهبری بود که فقط هم از ایشان ساخته است.”
اینکه آیا رهبری با دلواپسان همراه است یا خیر بحث جداگانه و مستقلی می طلبد اما اینکه دلواپسان خود را پشت رهبری پنهان کرده اند و به نام وی دست به هر کاری می زنند و در امنیت هم هستند شواهد و قرائن بسیاری دارد.
دلواپسان برای رسیدن به توهمات خود و درگیر کردن دولت با حاشیه ها و نا امید کردن مردم از هیچ چیز دریغ ندارند حتی اگر به نابودی انقلاب و زیر پا گذاشتن آرمانها و ارزشها بینجامد. دلواپسان بغض و کینه مردم را از زمان امام راحل و عیانتر، از دوم خرداد ۷۶ که دست رد مردم را بر سینه خود دیدند در دل دارند و به هر نحو می خواهند از مردم انتقام بگیرند و همانطور که آیت الله هاشمی رفسنجانی گفتند ” اگر میبینید برخی از خشکمقدسها و دلواپسان اذیت میکنند، همانهایی هستند که قبلاً امام را هم اذیت میکردند، اما این کانون، کانون مناسبی است که ما نباید بگذاریم انسانهای نادان این کانون را هم تضعیف کنند چرا که اگر خدایی ناکرده راه امام آسیب ببیند و مفسری نباشد اشتباهات را جبران کند، خطرناک است.”
متاسفانه افرادی در کانون قدرت به دفاع از دلواپسان می پردازند که اگر در اندیشه خود تجدید نظر نکنند و با مردم و دولت هماهنگ نشوند و بر حمایت و دفاع خود از دلواپسان ادامه دهند موجب گسترش بیش از پیش شک و تردید را در جامعه فراهم می کنند و می تواند خطری بالقوه در ادامه راه انقلاب در آینده باشد.
آیتالله عالمی عضو مجلس خبرگان در پاسخ به آقای هاشمی می گوید: “دلواپسان امروز همان کسانی هستند که آن روزها جانانه در راه امام(ره) حرکت کردند و این یک تطبیق اشتباه و غیرمنطقی از سوی آقای هاشمی است.”
سرلشکر جعفری هم می گوید : “خشک مقدس خواندن دلسوزان انقلاب ناشی از بغض نسبت به جریان ارزشی است. وی، در واکنش به سخنان آیت الله رفسنجانی در همایش بانوی انقلاب، گفت: وقتی نظام اسلامی میخواهد عدالت را جاری کند و دانهدرشتها را در محکمه افکار و وجدان عمومی محاکمه کند، معلوم است که صدای وااسلاما، دادخواهی و تظلم از کسانی که در معرض محاکمه هستند و وابستگان آنها بلند میشود. اینها میخواهند جای ظلم و عدل را عوض کنند! امروز همه میدانند اینکه فردی خود را معیار حق بداند و حریم دائمی برای خود ایجاد کند در نظام ما منسوخ شده و مردم همه را در برابر قانون برابر میدانند. اینکه دلسوزان انقلاب و کسانی را که بیشترین شهید را دادهاند و هنوز زخم میدانهای جهاد بر جسم و روحشان باقی است، بهعنوان خشکهمقدسهای اذیتکننده امام معرفی کنیم به چه معنی است؟! این یک بغض خطرناک نسبت به جریان ارزشی انقلاب اسلامی و آرمانهای حضرت امام خمینی(ره)است که ریشه در خاستگاه همین مردم ارزشی و آرمانخواه دارد و البته بیتوجهی آنان نسبت به اینگونه افراد.
بدانیم همین دلواپسان با شنیدن این اظهارات، از اینگونه افراد محکمتر، مؤمنانهتر و هوشیارانهتر در همه صحنهها همچنان از انقلاب اسلامی و آرمانهای امام و شهیدان دفاع خواهند کرد و ادامه این سخنپراکنیها تنها موجب افزایش نفرت جامعه از آنها میشود و این سیاهنماییها فقط بذر تردید در دل مسئلهدارهای انقلاب میپاشد.
مردم مؤمن و انقلابی ما آنقدر آگاه هستند که بتوانند قضاوتهای دقیقی داشته باشند. آنها خالق ۹ دی بودهاند، در ۲۲ بهمنهای انقلاب حماسههای باشکوه آفریدند و قبلاً طراحان اینگونه سیاهنماییها را منزوی کردهاند، همانگونه که نمایندگان خبره آنها اخیراً چنین کردند.”
لزومی ندارد فرمانده سپاه از دلواپسان حمایت کند تا مامنی برای یکه تازی و بحران آفرینی و خشونت گرایی و غوغاسالاری عده ای بنام دلواپس شود.
هر چند افرادی مصمم هستند و تلاش می کنند که دلواپسان را یک جریان ارزشی قلمداد کنند و با اتکای به قدرت تمام توان خود را در این راه بکار انداخته اند اما لب کلام آن است که دلواپسان بر پیشانی خود داغ جمود و ارتجاع و مقدس مآبی را دارند و از آن خلاصی نخواهند یافت زیرا مردم بخوبی با نیرنگهای آنان و نوع دلواپسیشان آشنایند و می دانند که آن ها دلواپس جیب و امیال خود هستند نه دین و انقلاب و مردم که در عقیده و نظر آنها، مردم و رای و انتخابات و آزادی و مردمسالاری و گفتگو و ….. معنایی ندارد و بارها بزرگانشان به صراحت اعلام کرده اند.