آیت الله هاشمی رفسنجانی:حاج حسن خمینی در وضعی نیست که بتواند نسبت به آینده کشور بی تفاوت باشد/ بعضیها قبل از انقلاب نبودند و در کوچه روستایشان میگشتند، الان انقلابی شده اند/ میگفتند جواب خونها را چه کسی میدهد و مبارزه حرام است

«طلوع صبح» منتشر شد/ مصاحبه آیت الله هاشمی در مورد کاندیداتوری سید حسن خمینی و پاسخ به اظهارات آیت الله مصباح
آیت الله هاشمی رفسنجانی طی چهاردهه حضور مادام و بی وقفه در سپهر سیاسی ایران ، همواره با هجمه ی سنگینی از سوی جریان های سیاسی کشور همراه بوده است ، هجمه های بی سابقه ای که می توان آن را «مصائب حضور فراجناحی در فضای سیاسی کشور» دانست. آیت الله به «طلوع صبح» می گوید که هیچ نسبتی با جریان های اصولگرا و اصلاح طلب ندارد و خود را یک اعتدالگرا می داند. از گروه های مسلح و تروریست که همواره درصدد ترور فیزیکی وی بوده اند، تا برخی جریان های داخلی که جز به ترور شخصیت وی نمی اندیشند ، در این سالیان پس از انقلاب اسلامی ، کم نبوده است. هاشمی اینک از حضور خود برای شرکت در انتخابات خبرگان آینده خبر می دهد ، اتفاقی که می تواند بار دیگر، عصبانیت جریان های تندخو و نورسیده را برانگیزد.
آنچه در ادامه می آید متن گفت و گوی اختصاصی هفته نامه «طلوع صبح» با آیت الله هاشمی رفسنجانی است:
در اسفند امسال دو انتخابات مهم مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی در پیش است. نظر حضرتعالی در مورد اهمیت انتخابات این دو نهاد و بالاخص در فضای فعلی چیست؟
این دو انتخابات بسیار مهم و جزو مهمترین انتخابات ما هستند. هرکس تعهد اسلامی و ملی دارد، باید خودش را آماده کند و در انتخابات حضور داشته باشد. کسانی که خود را صالح میدانند، نامزد شوند و اگر در آن سطح نیستند، برای رأی دادن بیایند. اینجا بسیار مهم است و نتیجهاش هم به همهی ایرانیها بر میگردد. اینگونه نیست که یک عده ببرند و یک عده ببازند. نتیجهی مثبت و منفیاش به همه برمی گردد. لذا خوب است که همه کسانی که احساس ملی گرایی دارند یا اسلامی و یا انقلابی هستند و هر چه که هستند و یا هر سه هستند، بیایند و در انتخابات شرکت کنند و بیتفاوت نباشند.
آیا حضرتعالی قرار است تحرکی داشته باشید؟
من در مجلس نمیتوانم شرکت کنم. ولی بنا دارم در خبرگان شرکت کنم.
در انتخابات اخیر هیأت رئیسه خبرگان ظاهراً آنگونه که در رسانه ها منتشر شد، حضرتعالی دو، سه ساعت قبل از اینکه انتخابات هیأت رئیسه برقرار شود، مطلع بودید از اینکه احتمالاً رأی نیاورن زیاد است.
این حرف دقیقاً برعکس است. همان روزها دو، سه نفر از خبرگان پیش من آمدند و گفتند که ما بررسی کردیم، 48 نفر به شما رأی مشخص می دهند و افرادی هم هستند که نمیخواهند بگویند و شاید هم بیشتر باشد و اصرار داشتند. گفتم: من رئیس بودم و خودم کنار رفتم و چرا اصرار میکنید؟ گفتند: این شرایط یک شرایط خاص است. توضیحاتی دادند که مرا قانع کردند تا نامزد شوم و شدم. تمایل نفسانیام نبود، چون به مشورت اهمیت میدهم و صاحب نظرانی از مجمع جمع شدند و گفتند که نامزد شوم.
فکر میکنید اتفاقی افتاد که آخرین لحظات اینگونه شد؟
من نمیدانم و نمیخواهم کسی را متهم کنم. به هر حال این مقدار رأی دادند.
توصیه حضرتعالی به آیت الله سید حسن خمینی برای ورود به عرصهی سیاست، به خصوص مجلس خبرگان آینده، چیست؟
حاج حسن آقا واقعاً هم صلاحیت بالایی و هم وظیفه دارند. ایشان در وضعی نیست که بتواند نسبت به آینده کشور بی تفاوت بگذرد. منتها تکلیفش را خودش میداند.
حضرتعالی ایشان را ترغیب میکنید که وارد عرصه شوند؟
ما نمیتوانیم به ایشان تکلیف کنیم. ولی من نظرم را میدهم که بهتر است بیاید. معلوم نیست که ما در دنیا باشیم. الان نوبت آنهاست و باید بیایند که از انقلاب حفاظت کنند.
بعد از اینکه حضرتعالی برای ایشان از لقب «علامه» استفاده کردید، در برخی رسانه های دلواپس واکنشهایی و بعضی وقتها شکل تمسخرآمیزی داشت. نظرات در مورد این واکنش ها چیست؟
این به این خاطر است که نمیدانند معنای کلمه علامه چیست. الان زید و عمر همه آیتالله هستند! (با خنده) علامه خیلی پایینتر است. علامه یعنی کسی که زیاد میداند و حسن آقا خیلی میداند و انسان بسیار خوش استعدادی است و شبیه استعدادهای امام را دارد و اهل کار کردن است. در قم درس خارج میگوید و شاگردهای خوبی دارد. انسان کوچکی نیست که علامه برایش زیاد باشد. من نمیدانم چه معنایی از علامه میفهمند که حساسیت نشان میدهند.
یک طبقه بندی کرده بودند که علامه را بالاتر از آیتالله قرار داده بودند.
اینگونه نیست. آیتالله از همه بالاتر است. الان اینگونه شده است و یکدفعه آیتالله میشویم. وقتی انقلاب پیروز شد و ترور شده بودم، برای اولین بار در روزنامه دیدم که برای من آیتالله میگویند. من اعلام کردم و گفتم که من راضی نیستم. شما میخواهید مرا بالا بیاورید، آیات را پایین میآورید. آیتالله متعلق به انسانهای خیلی ممتاز کشور است. قبلاً اینگونه نبود که لقب ایت الله را به هر کسی بگویند.
اخیراً برخی گفتند که عدهای به دنبال آن هستند تا امام(ره) را آنگونه که میخواهند، نشان دهند و این روزها کنایه های متعددی در مورد خاطرات شما از امام(ره) از سوی آقای مصباح و جریان منتسب به ایشان ادامه دارد. واکنش شما در این باره چیست؟
اگر بناست کسانی امام(ره)را بشناسد، آنهایی هستند که لحظات حساس را خدمت امام(ره) بودند. از لحظه هایی که امام(ره) کارشان را شروع کردند و تا آخرین لحظه که از دنیا رفتند، جزو امنای امام(ره) بودند. اعتمادی که امام(ره) در تاریخ خودشان به ما داشتند به کمترکسی داشتند. اینهایی هم که چنین حرف هایی می زنند، یک ادعاست و بیدلیل میگویند. ما میخواهیم امام (ره) را همانگونه که هستند، بشناسانیم. اصلاً افتخارمان این است که امام(ره) را درک کردیم. آنهایی که درک نکردند و میگفتند که جواب این خونها را چه کسی میدهد و مبارزه حرام است، باید فکری بکنند.
○ آیا شما اساساً اینها را انقلابی میدانید؟
● فرق میکنند. بعضیهایشان انقلابی بودند و وقتی که سختگیری های حکومت زیاد شد، دیگر ادامه ندادند. بعضیها هم اصلاً آن موقعها نبودند و در کوچه های روستاهایشان میگشتند. ولی الان آمدهاند و انقلابی شدهاند.
○ فکر میکنید دلیل اینکه این جریان بعد از فوت امام(ره) بیش از پیش وارد عرصهی سیاست اجرایی کشور شد، چیست؟
در زمان امام(ره) هم پذیرفته شدند و هرکدام که خواستند، به میدان آمدند و کسی ابایی نداشت. بعضیها اصلاً نبودند و در یکی، دو سال آخر مبارزه آمدند. بعضیها در آن دو سال هم نیامدند، ولی بعداً آمدند و مسؤولیت گرفتند و کسی هم با آنها مشکلی نداشت. اگر دشمنان صریح ما هم بر میگشتند و میخواستند خدمت کنند، میپذیرفتیم.
برخی معتقدند که حضرتعالی طی سالهای اخیر تفاوتهایی داشتید و در واقع معتقدند زندگی اعتقادی سیاسی شما به چند دسته تقسیم میشود. یک هاشمی پیش از انقلاب و 57 ، 57 تا 69 و 76 تا84 و 84 تا88 و 92 هر یک تغییرات جدّی در حضرتعالی بوده است. آیا این را قبول دارید؟
نه، خیلی قبل از انقلاب از زمانی که مبارزه شروع شد، تفکراتم از لحاظ سیاسی شکل گرفته است. نه تصادفی و نه تقلیدی، بلکه مطالعه کردم و قرآن را خواندم و اسناد را نگاه کردم و تاریخ را خواندم و همان شکل محفوظ است. همان سخنرانیهایی که پیش از انقلاب میکردم، بعد از انقلاب هم میگفتم. قبل از انقلاب در یک ماه رمضان در مسجدی در بازار درباره عدالت اجتماعی صحبت کردم که درباره همان موضوع به تناسب با مسایل روز چندین خطبه در نماز جمعه خواندم. مطالبش یادداشت شده بود و داشتم که از بیشتر مطالب پیش از انقلاب فرق نمیکرد.
بالاخص سال 84 به بعد را میگویند.
من میگویم تفکراتم همین است. در مجلس که بودم، همه میدانند که دو طرف را حفظ میکردم و بلکه سه طرف را. هم نهضت آزادیها بودند که آنها را حفظ میکردم و هم محافظه کارها و چپگراها بودند که با همه کار میکردم و مشکلی نداشتم و فراجناحی عمل میکردم. در ریاست جمهوری هم همین کار را کردم. کابینهی من معتدلترین کابینه هاست که حداقل نصف – نصف از دو جناح بود و بعضیها هم مستقل بودند. بعد از دوره ریاست جمهوری، در انتخابات دوم خرداد، بی طرف بیطرف کار کردم و فقط انتخابات را سالم برگزار کردم. شبهه دخالت دیگران بود که من جلوی آن را گرفتم و سالم برگزار کردم. البته یک جناح خوشش نمیآمد. ولی من برای برگزاری سالم انتخابات کمک کردم. بعد بعضی از تندروها از جناح رادیکال که مسایل خاصی با من داشتند، شروع به تخریب کردند. ولی الان همانها برگشتند و عوض شدند. محافظهکارها هم از این طرف افتادند. اینها میگفتند که: «مخالف هاشمی مخالف رهبر است» که الان اینگونه حرف میزنند. اینها عوض شدند و من عوض نشدم. یعنی نظر آنها نسبت به ما عوض شده است. تفکرات من مال 50 سال قبل است و هنوز محفوظ است. منتها متناسب با زمان اصلاح میشود.
اینکه میگویند آقای هاشمی از سال 92 به بعد برای تاریخ سخن میگوید، چقدر حقیقت دارد.
همیشه برای حق سخن میگویم و آنچه را که میفهمم، میگویم. اگر بفهمم چیزی را اشتباه کردم، همان موقع میگویم که اشتباه شده و اینگونه است. بعضی مطالب مربوط به زمان است و زمان با هم فرق کرده است.
بحث دوران اصلاحات شد، نظرتان راجع به نقش طیف تندرو جریان اصلاحات در پیروزی احمدی نژاد چیست؟ آیا به نظرتان این طیف نقشی داشت؟
همین قدر نقش داشتند که آرا را شکستند و دیگر نقشی نداشتند.
منظور این است که یک قشر تندرو از اصلاحات در دوره ی اصلاحات انتقاداتی را به شما وارد میکردند. بعد از اینکه سال 84 شما و آقای احمدی نژاد کاندیدا شدید، آقای احمدی نژاد از این فضا استفاده کرد. یعنی دو قطبی شما را با خودش بوجود آورد و توانست رأی بیاورد. سوال این است که اصلاحات چقدر به آقای احمدینژاد کمک کرد که توانست در سال 84 رئیسجمهور شود؟
البته عمده ی کمکها را این طرفیها کردند که به ناحق دخالت کردند و من نخواستم چیزی بگویم و بخدا واگذار کردم. مطمئناً خدا هرگونه میخواهد عمل میکند. نقش آنها فقط این بود که آمدند و آرا را شکستند. قبلاً هم رد صلاحیت شده بودند، اما دوباره برگشتند و وارد انتخابات شدند.
آیا آنچه که امروز به عنوان اصولگرایی مطرح میشود، قبول دارید؟ به نظر شما اصولگرایی چیست؟
ببینید من چون اینها را میشناسم و اسمهایشان با حرفهایشان را هم میشناسم، اصولگرایی و اصلاح طلبی هر دو اسم است و نمیشود کسی اصولگرا باشد و اصلاح طلب نباشد. اصول ما میگوید «من ساوا یوما فهو مغبون» ما باید هر روز خودمان را اصلاح کنیم. چه کسی در کشور به اصلاحات نه میگوید؟ منظور از بحث اصلاحات چیست؟ نمیشود کسی اصلاح طلب باشد و اصول را قبول نداشته باشد. بالاخره باید اسمی را بگذارند و یکی حزب راست و دیگری حزب اعتدال میشود. از همین اسمهایی که الان میگذارند. اینها اسم است، منتها با یک مسمّا
شما خودتان را وابسته به کدام یک از جریانهای فکری میدانید؟
از نظر شناسنامهای به هیچ کدام وابسته نیستم و من خودم هستم و با تفکرات خودم. آن کارگزاران هم که تبلیغ میشود حزب من است، نادرست است، من حزب تشکیل ندادم. خودشان تشکیل دادند، اما جزو مدیران دولت من بودند. آدمهای خوب این طرف و آن طرف را قبول دارم. حرفهای خوب هر دو طرف را قبول دارم و حرفهای تند جناحی هر دو را قبول ندارم.
از لحاظ شناسنامهای ارتباطی ندارید؟
نه من شناسنامه ی جناحی ندارم.
به لحاظ اعتقادی و فکری؟
من به لحاظ اعتقادی، اعتدال را قبول دارم. من فکر میکنم که اصلاً اساس دین اسلام و به خصوص تشیع بر اعتدال است. شیعیان به عنوان اصول دین پنج اصل دارند که یکی عدل است. این عدل یعنی اعتدال. این عدل به معنای اعتدال در مقابل جبر و تفویض است. شیعه حرکت متوسط را قبول کرده است. نه جبر و نه تفویض که آن وقت ما عدلیّه شدیم. اعتدال همین است. اساس مذهب ما و به خصوص اسلام و قرآن، اعتدال در مشی است و در بحث اخلاق، اعتدال خود یک عنوان اساسی و مادر است.

سعید حجاریان : معجزه‌هزاره‌سوم هم حیف‌کرد،هم میل

روزنامه ایران نوشت: حجاریان٬ چهره همیشه پر نفوذ اصلاح‌طلبان در گفت‌وگو با ما راوی روزهایی سرنوشت‌ساز شد. از دلایل تصمیم اصلاح‌طلبان برای مشارکت فعال در انتخابات سخن گفت و با تأکید بر اینکه در دولت پیشین «سودا» بر«عقلانیت» غلبه داشت و آن را از اعتدال و تعادل خارج کرده بود٬ به مرور وضعیت ناگوار کشور در آن روزگاران پرداخت و تأکید کرد که اصلاح‌طلبان به انتخابات وارد شدند تا برای «تقلیل مرارت» میهن و مردم با دیگر فعالان تحول‌خواه٬ وحدت کنند و در نهایت هم به گزینه حمایت بی قید و شرط و بدون سهم‌خواهی از نامزدی و دولت روحانی رسیدند. حجاریان٬ البته هنوز نگران است و هشدار می‌دهد تا زمانی که زمینه پذیرش باقی است٬ خطر بازگشت سودازدگان هم جدی است. پاسخ‌های او به شیوه همیشگی٬ کوتاه اما حاوی نکاتی تأمل‌برانگیز است.

بخش‌هایی از این گفت‌وگو در پی می‌آید:

راهبردهای اصلاح‌طلبان در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری چه بود؟

انتخابات 24 خرداد برای اصلاح‌طلبان از دو بعد اهمیت داشت؛ بعد نخست بازگشت به «عقلانیت» بود. بنده پیشتر هم گفته‌ام دولت قبل «سودایی» بود؛ دولت٬ نماینده عقل است؛ اما در دولت پیشین «سودا» بر «عقلانیت» غلبه داشت و آن را از اعتدال و تعادل خارج کرده بود. برای نمونه رئیس دولت قبل یکبار اعلام کرد دانشمندی داریم که به صحرا نگاه می‌کند و با همان نگاه تشخیص می‌دهد زیر زمین کجا معدن مس است و کجا معدن آهن.

این روایت موثق است؟

بله فیلمش هم هست. من پس از جستجوی فراوان متوجه شدم این فرد٬ شخصی است که رئیس دولت٬ ایشان را به وزیر بهداشت و درمان کابینه‌اش معرفی می‌کند تا وزیر امکانات مورد نیاز را در اختیار ایشان قرار دهد.

این آقای حکیم هم از وزیر برای راه‌اندازی یک مرکز تشخیص درخواست وام می‌کند. مرکزی که قرار بود در آن با نگاه و ورانداز کردن بیماران آنها را «سیتی‌اسکن» و «ام.آر.آی» کند. این حکیم مدعی بود که می‌تواند با نگاه‌کردن از مغز سر تا نوک پا مثل اسکن کردن سلولها و غدد سرطانی را تشخیص دهد و حتی تشخیص دهد آیا تومور بدخیم هم دارد یا نه! همان موقع وزیر بهداشت واکنش نشان می‌دهد و می‌گوید اینها همه خرافه است و همین ماجرا٬ یکی از دلایل برکناری آن وزیر میشود.

نمونه دیگر تأسیس دانشکده‌ای به نام «علوم و فنون نوین» در کنار دانشکده بسیار با سابقه فنی دانشگاه تهران بود. دانشکده فنی دانشگاه تهران محل انباشت 80 سال تجربه است. اما سال 1388 به موازات این دانشکده٬ دانشکده جدید «علوم و فنون نوین» تأسیس می‌کنند تا در آن رشته‌هایی با عناوین پر طمطراق نظیر «مکاترونیک» و «میکرونانوتکنولوژی» تدریس شود. هم استادانش رفقای رئیس دولت بودند و هم دانشجویانش. دانشکده‌ای بود که دورهمی تأسیس کرده بودند برای خودشان و رفقایشان که گویا اخیراً از سایت دانشگاه تهران حذف شد. این حذف بعد از آنی بود که کلی هزینه صرف

ساخت ابنیه و لابراتوار و فضای آموزشی آن شده بود. این آقایان درک این را نداشته‌اند که علم خصلتی انباشتی دارد٬ نمی‌شود فردی با رفقای خودش تصمیم بگیرد یک شبه دانشکده تأسیس کند. از سوی دیگر معلوم نیست استادان آن دانشکده کذا کجا درس خوانده‌اند و دارای چه مدرکی هستند؟ ابهام‌ها راجع به آن به حدی بوده است که نهایتاً مسئولان را مجاب به حذف آن از سایت دانشگاهی با قدمت 80 ساله کند.

از این قبیل مثال‌ها فراوان میتوان زد٬ مانند اینکه یکبار رئیس دولت اعلام کرد٬ دختر نوجوان کم سن و سالی در خانه‌شان انرژی هسته‌ای تولید کرده است و اینک پس از چند سال معلوم نیست که آن نوجوان دانشمند کجاست؟ نمونه دیگر٬ یکبار رئیس دولت تصمیم گرفت آب دریای خزر را با دستگاههای آب شیرین‌کن تصفیه کرده و از فراز رشته‌کوه البرز با پمپ‌های قوی آن را به دشت پایین‌دست سمنان و گرمسار برساند تا از این طریق کویر را آباد کرده و در آنجا صیفی بکارد. من پیگیر بودم که طرح توجیهی این پروژه عظیم کجاست؟ بعدها معلوم شد٬ یک جزوه هفده٬ هجده صفحه‌ای٬ کل منبع این پروژه قرار بوده

است. حتی یادم هست تلویزیون نشان داد که رئیس دولت٬ کنار دریای مازندران با هشت دستگاه دکوری٬ عکس میگرفت و اندیشمندان نیز برای وی توضیح می‌دادند که تا چه اندازه این پروژه مقرون به صرفه است. حالا بگذریم؛ اگر بخواهم همه سودازدگی‌ها را در عرض هشت سال توضیح دهم مثنوی هفتاد من کاغذ می‌شود٬ چه آنجا که گفت ما قرار است برای جهان٬ مدیریت کنیم و برای اداره آن طرح و برنامه داریم و چه آنجا که گفت امریکایی‌ها قصد

دارند امام زمان را ترور کنند و چه آنجاکه از پشت شیشه دودی اتومبیل تشریفاتی در اجلاس سازمان ملل می‌تواند یک طفل اسپانیایی زبان را در حال عبور لب‌خوانی کند که مدام می‌گفته٬ محمود٬ محمود! و چه قصه مشهور هاله نور.

کاغذپاره خواندن قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل و چه وعده‌ای که به هر ایرانی داد که هزار متر زمین مشجر به آنها می‌دهد و قس علی هذا. می‌خواهم بگویم دولت معجزه هزاره سوم «هم حیف کرد» و «هم میل». نمی‌دانم حیفش بیشتر بود یا میلش. این به عهده کارشناسان اقتصادی است که میزان حیف و میل را معلوم کنند.

آیا اصلاح‌طلبان در شرایط امروز پس از 92­ هم وظایفی دارند؟

می‌گویم بله. انتخابات یک عقد قرارداد است و این قرارداد نقطه عزیمت خوبی است. اصلاح‌طلبان می‌توانند برای بحران‌های مختلف ایده بدهند. کارشناسان اصلاح‌طلب می‌توانند با یاری رساندن در حل بحران‌ها٬ تقلیل مرارت کنند و از تبعات سودازدگی بکاهند. علاوه بر این٬ باید افشاگری کنند و بگویند سودازدگی چه بر سر جامعه آورده است. اصلاح‌طلبان باید از تجارب خودشان استفاده و به تداوم دولت آقای روحانی کمک کنند٬ باید بکوشند روحانی دوام آورد و بماند. ما در حال حاضر آلترناتیوی برای آقای روحانی نداریم. البته دولت هم باید اشکالات و کاستی‌های خودش را اصلاح کند و اگر لازم است حتی کابینه را هم ترمیم کند. من سال گذشته هم همین را گفتم. ممکن است احمدی‌نژاد برنگردد که برنمی‌گردد اما همجنس و مشابه او ممکن است روی کار بیاید و این یعنی بازگشت به دوره «سودازدگی» و البته دور ریختن همه تلاش‌ها٬ زحمت‌ها و هزینه‌ها.

سودازدگی و پوپولیسم همپوشانی دارند؟

حتماً دارند اغلب پوپولیست‌ها٬ سودازده هم هستند؛ هوگو چاوز هم سودایی بود. برای سودازدایی چه باید کرد؟ این موضوع تا حدی ریشه‌های فرهنگی دارد. ببینید در ایران چند نفر ادعا می‌کنند امام زمان هستند؟ به صرف همین ادعا چقدر آدم جذب این افراد می‌شوند؟ اگر مجوز «لاتاری» بگیرید خواهید دید چقدر کارتان رونق می‌گیرد. گلدکوئیست‌ها چقدر رواج پیدا کردند؟ «گنج‌یاب» چقدر خریدار دارد؟ همه اینها ناشی از سوداست.

پس معتقدید خطر بازگشت سودازدگان همیشه وجود دارد؟

بله٬ مادامی که زمینه پذیرش‌اش وجود دارد امکان بازگشتش هم هست.

وظیفه نخبگان برای جلوگیری از بازگشت سودافروشان چیست؟

باید با خرافه مبارزه کرد؛ نردبام برای این است که افراد پله پله بالا بروند؛ مانند ارتش که افراد کم کم درجه‌های بالاتر می‌گیرند؛ اما گاهی این اتفاق نمی‌افتد؛ چاپلوس‌ها ترقی می‌کنند؛ جمشید بسم‌الله‌ها و بابک زنجانی‌ها بازار را در دست می‌گیرند. این موضوع مختص یک زمینه نیست و در همه حوزه‌ها دیده میشود؛ برای نمونه طرف با نمره 10 بورسیه گرفته و استاد می‌شود. وقتی این اعمال را مردم می‌بینند باورشان می‌شود که می‌توان میان‌بر زد و معمولاً 99 درصد میان‌برها راه به ناکجاآباد می‌برد٬ بجز خسران برای حرث و نسل ثمری ندارد. برای مثال مطابق محاسبه بانک مرکزی در دولت قبل فقط 124 میلیارد دلار هزینه‌های «فاقد سند» وجود دارد. با این پول‌ها همه کار می‌توان کرد. همین الآن دار و دسته دولت سابق به افراد می‌گویند برای مجلس نامزد شوند تا خرج تبلیغاتتان را بدهند.

پول‌هایی که اشاره کردید مربوط به زمانی است که دولت احمدی‌نژاد مستقر شد و به منابع دسترسی پیدا کرد٬ اما سؤال این است که این دولت چگونه به مرحله استقرار رسید؟

توزیع پول از سوی احمدی‌نژاد از زمان شهرداری شروع شد. در زمان استانداری‌اش در اردبیل هم شائبه‌هایی وجود داشت.

شما و بقیه اصلاحطلبها در آن زمان متوجه ظهور و گسترش این خطر بودید؟

سال 84 مقاله‌ای با عنوان «خطر پوپولیسم» نوشتم و هشدار دادم ممکن است کسی بیاید و ادعاهای پوپولیستی مطرح کنند. آن موقع ادعا کرده بودند که پول نفت را سر سفره مردم می‌آوریم و 40 هزار تومان هم یارانه می‌دهیم. در مقاله «حاشیه علیه متن» نیز به این خطر اشاره کردم؛ خطری که هنوز هم وجود دارد؛ در خیلی از شهرها٬ مرکز شهر به اصلاح‌طلبان رأی می‌دهند اما در حاشیه٬ آرا نصیب اصولگرایان می‌شود. یکی از هدفهای ما در انتخابات سال ٬92 حذف دولت سودایی بود. آقای روحانی هم دیدگاه مشابهی داشت. ایشان در دوره‌ای از مجلس٬ عضو فراکسیونی بود که به «فراکسیون عقلا» معروف بود. روحانی در آن دوره دنبال چه بود؟ غریزه‌اش حس کرده بود سودا در کشور زیاد است. بنده چند سال با آقای روحانی گعده داشتم و براساس شناختی که از ایشان دارم٬ سخن می‌گویم.

منظورتان در مرکز تحقیقات است؟

نه٬ در شورای عالی امنیت ملی.

دقیقاً چه سالی بود؟

زمانی که آقای هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری رسید. آن زمان روحانی در مجلس بود و از همان زمان٬ نگران نگاههای سودایی بود. من می‌دانستم که روحانی در این زمینه دغدغه دارد. آقای روحانی٬ اهل بحث‌های اقناعی است؛ می‌شود با او بحث کرد. بعضی اوقات به جریان راست تمایل داشت٬ اما اشکال نداشت؛ بالاخره سودایی نبود اما در دولت قبل٬ سوداگری باب بود؛ سوداگری به معنای دنبال سود آنی و لحظه‌ای بودن و آینده را واگذاشتن. با همین نگاه٬ به جای اینکه یارانه‌ها را به کارخانه‌ها بدهند٬ به مردم دادند. چرا؟ چون دنبال رأی مردم بودند، کاری به کار اشتغال و رشد نداشتند؛ به همین خاطر همه آمارها و شاخص‌های اصلی منفی شد آن هم در شرایطی که دولت 700 میلیارد دلار درآمد نفتی داشت. این پولها کجا رفت؟ هم «حیف» شد هم «میل».

دومین نکته حائز اهمیت انتخابات سال 92 برای اصلاح‌طلبان چه بود؟

«تقلیل مرارت». بنده در ماههای منتهی به انتخابات٬ با عقلای قوم نشست مشورتی داشتم. حرف همه این بود که فعلاً مسأله جدی کشور٬ «مردم» و «تقلیل مرارت» آنهاست. بیکاری٬ فساد گسترده٬ چاپ بی‌رویه اسکناس و…باعث مرارت مردم شده بود. نرخ رشد اقتصادی٬ منفی 5 درصد بود و نرخ بیکاری حدود 13 – 14 درصد بود. البته این عددی بود که دولت اعلام کرد و نرخ واقعی بیشتر از این حرفها بود. آمارهای وحشتناک در این زمینه‌ها ما را به این نتیجه رساند که فارغ از اینکه کدام گروه چه می‌گوید٬ برای «تقلیل مرارت» مردم وحدت کنیم.

با توجه به آنچه در ابتدای بحث گفتید به نظر می‌رسد معتقدید تصمیم‌گیری اصلاح‌طلبان در حمایت از روحانی٬ ناشی از راهبرد عقلانی بود؛ به عبارت دیگر اولویت اصلاح‌طلبان حمایت از نامزدی بود که در صورت پیروزی با موانع کمتری برای حل شکلات مواجه شود. این نگرش٬ منتقد یا مخالفی جدی درون اردوگاه اصلاح‌طلب داشت؟

چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب٬ انتقادی نداشتند. حتی یک عده از بچه‌های زندان هم به روحانی رأی دادند. مستند این جمع‌بندی که روحانی قادر است مشکلات را حل کند٬ چه بود؟ شعارهایش یا پیشینه‌اش؟ برای رفتن به پاستور٬ شخص باید ویژگی‌های خاصی داشته باشد. یکی این است که پاستوریزه باشد. علاوه بر این٬ مزیت آقای روحانی این بود که بشدت با احمدی‌نژاد زاویه داشت. نکته مهم برای ما این بود که او را می‌شناخت.

به تعبیر یک فعال سیاسی٬ روحانی٬ احمدی‌نژاد را مهندسی معکوس کرد.

یکی روحانی٬ احمدی‌نژاد را خوب می‌شناخت و یکی هم هاشمی. بعد هم ما اصلاح‌طلبان٬ البته ما حتی زودتر از آقای هاشمی و روحانی به ماهیت آقای احمدی‌نژاد پی برده بودیم.

اصلاح‌طلبان در آن برهه با آقای روحانی دیدار هم داشتند؟

بله٬ دیدار داشتند؛ اما من نرفتم چون نمی‌توانستم جایی بروم ولی تلفنی با آقای روحانی صحبتی کردم. این مکالمه موقعی بود که هنوز آقای هاشمی ثبت‌نام نکرده بود و آقای روحانی هم نظرش این بود که آقای هاشمی به میدان نمی‌آید.

آیا مشابه گرایش به عقلانیت اصلاح‌طلبان در اردوگاه اصولگراها هم وجود داشت تا طیفی از آنان را مجاب کند رأی خود را به نفع روحانی به صندوق واریز کنند؟

بله. آقای ناطق هوادار روحانی بود؛ در جامعه روحانیت مبارز هم افراد زیادی بودند که به روحانی رأی دادند. بخشی از اصولگرایان هم می‌خواستند خودشان را از احمدی‌نژاد جدا و بازتعریف کنند و با این هدف٬ گزینه روحانی را انتخاب کردند.

یعنی بر این باور بودند با حمایت از بقیه نامزدها این اعلام برائت از احمدی‌نژاد اتفاق نمی‌افتد؟

نه٬ فقط با حمایت از روحانی می‌شد این کار را کرد. برای همین آنها بشدت با جلیلی مخالف بودند. اینکه چرا با جلیلی مخالفت می‌کردند دلیلش این بود که می‌خواستند بگویند ما شبیه دیروزمان نیستیم. می‌خواستند با حمایت از روحانی آن سابقه ناخوشایند هشت ساله همراهی با احمدی‌نژاد را از دامنشان پاک کنند. بعضی‌ها گفتند در دوره دوم نامزدی احمدی‌نژاد ما از او حمایت نکردیم و به او رأی ندادیم. حتی برخی از آنان امروز میگویند که ما در دوره اول او هم به احمدی‌نژاد رأی ندادیم و از او حمایت نکردیم. اگر چنین باشد٬ معلوم نیست احمدی‌نژاد از کجا رأی آورد.

ریشه این تفکر مشترک برای حل مسائل کشور کجا بود؟

موضوع اصلی «منافع ملی» بود؛ موضوعی که همه باید به آن ملتزم باشند٬ اما احمدی‌نژاد به آن التزام نداشت و فکر کنم درکی از این موضوع هم نداشت. زمان جنگ٬ همه در یک سنگر بودند. چپ و راست وجود نداشت؛ مصلحت کشور و منافع ملی ایجاب میکرد همه کنار هم بایستند. الان هم اگر داعش به سوی مرزهای ایران نظر داشته باشد٬ همین اتفاق قطعاً خواهد افتاد.

تفکر و شیوه اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست جمهوری٬ در انتخابات مجلس قابلیت تکرار دارد؟

انتخابات مجلس با ریاست جمهوری فرق دارد٬ انتخابات ملی با انتخابات محلی متفاوت است.

الان پیشنهادهایی شده تا اصلاح‌طلبان فهرست مشترک بدهند و در شهرهایی که یک نماینده می‌فرستند یک نامزد معرفی کنند.

حرف تا عمل فرق می‌کند٬ در عمل باید ببینیم تا چه حد دست اصلاح‌طلبان را برای معرفی کاندیدا بازخواهند گذاشت و چه کسانی در صحنه انتخابات می‌مانند.

به هرحال تلاش‌هایی برای الگوگرفتن از انتخابات ریاست‌جمهوری در جریان است ٬ بسیاری معتقدند خوب است اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گراها و عقلای راست به فهرستهای واحد دست پیدا کنند. با توجه به واقعیتهای موجود ایران٬ چنین ایده‌ای را اجرایی می‌دانید؟

یک طرحی به مجلس بردند برای استانی کردن انتخابات که شانس زیادی برای نهایی شدن ندارد یا دست کم به انتخابات امسال نمی‌رسد. شما فرض کنید که انتخابات استانی شده باشد و هر استان یک حوزه انتخابیه حساب شود. چند نفر را می‌شود گرفتار یک حوزه کرد؟ نمی‌شود.

چرا نمی‌شود؟

به علت تفاوت‌هایی که در مناطق و شهرستان‌ها وجود دارد و اینکه مردم باید نسبت به نماینده‌ای که رأی می‌دهند٬ شناختی داشته باشند. وقتی انتخابات محلی است امکان شناخت بیشتر است٬ مگر دنیا تجربه این کار را ندارد؟

یعنی شما نظرتان این است که انتخابات سراسری شود؟

چرا این کار را نکنیم؟ دنیا چه می‌کند؟ کشورهای اروپایی چه می‌کنند؟ در ترکیه چه می‌کنند. در ترکیه کل کشور را یک حوزه می‌بینند. منتها مردم به فرد رأی نمی‌دهند؛ به نشان حزب رأی می‌دهند. آنها به حزب رأی می‌دهند و این حزب است که افرادش را به مجلس می‌فرستد. یک حزب 10 کرسی به دست می‌آورد و حزب دیگر 20 کرسی. حزب برنامه می‌دهد و مردم به برنامه‌ها رأی می‌دهند. پارلمان متشکل از احزاب مختلف است. حالا راست باشند یا چپ٬ اصلاح‌طلب باشند یا اصولگرا باید در پارلمان ائتلاف کنند.

در جریان انتخابات سال 92 فضای سردی حاکم بود٬ اما این فضا در روزها و ساعات پایانی منتهی به انتخابات شکسته شد. دلیل آن تغییر فضا چه بود؟

مناظره‌ها مؤثر بود. صدا و سیما هم کارش بد نبود٬ اذیت کرد٬ اما نه زیاد. به این نتیجه رسیدند که بگذارند آن شش نفر هم باشند. نهادهای دیگر نیز چندان دخالت نکردند٬ البته تخلف همیشه هست، منتهی چندان تعیین‌کننده نبود.

یکی این بود و دیگری نگرانی از «پایداری‌»ها بود. پایداری‌ها خیلی تلاش کردند که بگویند ما رأی می‌آوریم٬ القا کنند نظر حاکمیت به جلیلی است اما این ادعا٬ آنقدر که انتظار داشتند٬ تأثیر نگذاشت.

پیوند ثابت به تصویر جاسازی شده

سالروز آغاز حصر خانگی دکتر مصدق

مردان بزرگ سرنوشت شان با حصر گره خورده است. از مصدق گرفته تا آیت الله منتظری و میرحسین موسوی و مهدی کروبی.
آنانی که برابر دروغ و ریا سکوت نکردند و نخواستند نام شان در صف خائنان به مردم ثبت شود، به حصر رفتند تا شاید صدای شان میان زندگی عادی مردم گم شود.

اما این پایان کار مردان بزرگ نبود و نخواهد بود. صدای در حصر، فریاد می شود. سکوت سیلی می شود برای برکندن ظلم.
۱۳ مرداد سالگرد آغاز خانگی دکتر محمد مصدق بود. دکتر مصدق که دولت او با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ساقط شده بود، ۱۳ مرداد ۱۳۳۵ پس از تحمل سه سال زندان به احمدآباد ساوجبلاغ تبعید شد و تا پایان عمر به مدت ۱۰ سال و هفت ماه در این روستا تحت نظر بود.

نقش قابل توجه رحیم مشایی در اختلاس سه هزار میلیاردی

پورمحمدی: نقش قابل توجه رحیم مشایی در اختلاس سه هزار میلیاردی
رئیس سابق سازمان بازرسی کل کشور می‌گوید که اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهوری پیشین ایران، در پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی «نقش قابل توجهی» داشته‌است.
مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری ایران، این مطلب را در مصاحبه‌ای با روزنامه ایران که روز چهارشنبه ۱۴ مرداد، در خبرگزاری ایسنا بازنشر شده اعلام کرد.
وی اضافه کرد: «در واگذاری فولاد و پروژه تهاتر دو طبقه کردن جاده چالوس به نور، جلسه‌ای در هتل استقلال به دستور مستقیم آقای مشایی بود. آقای مشایی نامه داده بودند و نقش قابل توجهی داشتند.»
آقای پورمحمدی تأکید کرد: «البته ایشان گفته بود من فقط توصیه کردم و مسئولان باید طبق وظیفه خود عمل می‌کردند ولی همگان می‌دانند که توصیه مقامات عالی اثربخش است؛ به ویژه اگر مکتوب هم باشد.»
پیش از این نام اسفندیار رحیم مشایی در دادگاه اختلاس سه هزار میلیارد تومانی و هم‌چنین پدیده شاندیز مطرح شده و نامه آقای مشایی برای واگذاری سهام شرکت فولاد خوزستان بدون برگزاری تشریفات قانونی مزایده به گروه امیر منصور آریا نیز در وب‌سایت‌های خبری منتشر شده بود.
رسانه‌های ایران از عنایت‌الله ریاحی، یکی از متهمان این اختلاس، به عنوان خواهرزاده آقای مشایی نام برده‌اند. غلامحسین محسنی اژه‌ای، سخنگوی قوه قضائیه، نیز در آبان‌ماه سال ۹۰ تأیید کرده بود که وی از بستگان آقای مشایی است.
رئیس سابق سازمان بازرسی در سخنان خود همچنین تأکید کرد که «بیشتر پرونده‌های کلان و تخلف‌های میلیاردی طی دو سال آخر دولت دهم» اتفاق افتاده‌است.
مقامات دولت حسن روحانی از جمله اسحاق جهانگیری، معاون اول، و محمد باقر نوبخت، سخنگوی دولت، تاکنون اتهامات زیادی دربارهٔ تخلف‌های مالی دولت محمود احمدی‌نژاد مطرح کرده‌اند.
در همین حال عادل حیدری، وکیل آقای احمدی‌نژاد، از طرح شکایت علیه اسحاق جهانگیری خبر داده و دفتر آقای جهانگیری نیز اعلام کرده که از این شکایت «استقبال» می‌کند.
پورمحمدی: علیه احمدی‌نژاد اعلام جرم کرده بودیم
مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری ایران، در بخش دیگری از سخنان خود خبر داد که سازمان بازرسی کل کشور در زمان ریاست او، علیه محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور وقت ایران، وزیر کشور و «سایر مقامات»، به دلیل پروژه مونوریل قم «اعلام جرم» کرده‌است.
آقای پورمحمدی، در مصاحبه خود با روزنامه ایران گفت که آقای احمدی‌نژاد «صریحاً در این پرونده دستور داده» و این دستور «فراتر از یک توصیه اداری» بوده‌است.
به گفته آقای پورمحمدی این پروژه «از اصل خلاف قانون» بوده و اجرای آن قوانین «بسیار زیادی» را «نقض» کرده‌است.
وی با تأکید بر این‌که این پرونده به «فرجام» نرسید، افزود: «در آن زمان قوه قضائیه مایل نبود هر روز با دولت درگیر باشد و پرونده پیگیری جدی نشد. این‌قدر پرونده‌ها زیاد شده بود که مصلحت نبود هر روز این درگیری‌ها ادامه پیدا کند.»
آقای احمدی‌نژاد در زمان تصدی شهرداری تهران نیز، با روی آوردن به پروژه احداث مونوریل در تهران، قطار شهری پایتخت را برای حل معضل ترافیکی این کلان‌شهر ناکافی می‌دانست.
با این حال در زمان تصدی محمدباقر قالیباف، پروژه منوریل که موضوع پایان‌نامه دانشگاهی محمود احمدی‌نژاد بود، مسکوت ماند و شهرداری بار دیگر بر توسعه قطار شهری متمرکز شد.
در همین حال سازمان بازرسی کل کشور و برخی از اعضای شورای شهر قم به پروژه مونوریل در این شهر اعتراض کرده بودند اما در نهایت اجرای این پروژه با اصرار دولت محمود احمدی‌نژاد آغاز شد و براساس گزارش‌ها تاکنون ۵۰ درصد پیشرفت داشته‌است.
تصمیم وکیل احمدی‌نژاد برای شکایت از اشرفی اصفهانی
وکیل آقای احمدی‌نژاد، روز چهارشنبه نیز گفت که از محمد اشرفی اصفهانی، رئیس هیئت بدوی رسیدگی به تخلفات اداری نهاد ریاست جمهوری، نیز به دلیل گفته‌های او دربارهٔ حمید بقایی، معاون اجرایی محمود احمدی‌نژاد، شکایت خواهد کرد.
آقای اشرفی اصفهانی پیش از این به استناد «سخنان یکی از مسئولان امنیتی کشور» گفته بود که حمید بقایی اموالی را از کشور «خارج کرده» و در «ده کشور خارجی سرمایه‌گذاری کرده‌است.»
حمید بقایی روز دوشنبه ۱۸ خرداد، بازداشت شد و علی‌اصغر حسینی، یکی از وکلای مدافع آقای بقایی، اتهام موکلش را «اختلاس» عنوان کرد.

پیوند ثابت به تصویر جاسازی شده

عکس نوشت جبهه ها/ دوره ات گذشته مربی!

دوره ات گذشته مربی! حالا آرام بخواب و به هیچ چیز فکر نکن. حتی روزهای جنگ را در آن گوشه آسایشگاه مرور نکن. بگذار خاطرات جنگ میان شلوغی روزگار گم شود. فراموش کن روزی برای این خاک چه کرده ای.
آرام بخواب. در باغ شهادت را در این دیار نبسته اند. این روزها آشکارتر از قبل پیکرهایی را می آوردند که در آن سوی مرزها در “دفاع از حرم” شهید شده اند. دوره، دوره آنان است. دل فشرده شد وقتی یکی از فرماندهان در تشییع جنازه دو تن از شهدای دفاع از حرم گفت: اجر شهدای مدافع حرم از شهدای دفاع مقدس بیشتر است.
برای همین می گویم دوره ات گذشته مربی. وقتی اجر شهدای این روزها از شهدای آن روزها بیشتر است حتما جانبازان شان هم درجه عالی تری دارند.
آرام بخواب. کاش آلزایمر بگیری. کاش یادت برود پایت را کجا جا گذاشته ای. کاش یادت برود فرماندهان آن روزهای جنگ چه کسانی بودند و این روزها چه کسانی بر مسند آنان جا خوش کرده اند.
بخواب. حتی لحظه ای هم فاو و شلمچه را به خاطر نیاور. این سراب بهمنشیر است. سایت کلمه

هاشمی رفسنجانی: کسی که ظلم می‌کند، نمی‌تواند از حق مردم بگریزد/ خوشبختانه مردم تحول‌خواه شده‌اند

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به شرایط انتخابات ۹۲ و دست‌هایی که تلاش داشتند مانع از تحول‌خواهی مردم شوند، تصریح کرد: با وجود اینکه همه چیز از سوی برخی نهادها بر اساس فشار به مردم برای جلوگیری از انتخاب درست بود، ولی مردم یک دفعه و چند روز قبل از انتخابات به صحنه ‌آمدند و خودشان را نشان دادند و بدون هزینه آنها را ترساندند.

به گزارش آنا، صبح امروز آیت‌الله اکبر هاشمی‌رفسنجانی به عنوان مهمان اصلی سومین روز از اجلاس مدیران و رؤسای آموزش و پرورش به همراه همسرش، عفت مرعشی، در سالن همایش‌های برج میلاد حضور یافتند.

آیت‌الله با بیان اینکه از تشویق‌های حضار احساس شرمندگی می‌کند، در نهایت وقتی با اصرار از حضار خواست که بنشینند سخنانش را با تشکر از معلمان و وزارت آموزش و پرورش آغاز کرد و با دیدن تصاویر شهیدان رجایی و باهنر در این اجلاس با گرامیداشت یاد و خاطره آنها اظهار کرد: خوشبختانه اقدامات آنها تا امروز ادامه دارد و مجموعه آموزش و پرورش به واسطه اقدامات تأثیرگذار این دو شهید بزرگوار مؤثرترین بخش جامعه است.

رئیس هیئت مؤسس و هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی افزود: امروز دانش‌آموزان کشور کم شده‌اند و به ۱۲ میلیون رسیده‌اند؛ ولی همچنان تربیت اصلی دانش‌آموزان برعهده معلمان است و این معلمان هستند که آنها را به شخصیت‌های بزرگ تبدیل می‌کنند. معلمان مستقیما با روح و روان فرزندان‌مان در ارتباط‌‌اند و کلمه‌کلمه حرف‌های‌شان بر روی فرزندان اثر می‌گذارد.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تصریح کرد: اینکه می‌گویند چیزی در اقصی‌نقاط کشور وجود دارد در مورد شما معلمان صدق می‌کند شما در اقصی‌نقاط ایران هستید باید بر روی این مجموعه حساب بزرگی باز شود.

هاشمی‌رفسنجانی ادامه داد: مسئولیت وزارت آموزش و پرورش برعهده دکتر فانی است؛ وی از دوستان رجایی و باهنر است و آشنایی اینها به پیش از انقلاب برمی‌گردد؛ امیدوارم این یار آن شهدا تحولی بزرگ در آموزش و پرورش و در جامعه ایجاد کند.

تندروهای بی‌ترمز همیشه به کشور آسیب زده‌اند

وی با اشاره به شعار اجلاس مدیران و رؤسای آموزش و پرورش با عنوان «امروز تحول، فردا بالندگی»، گفت: شعار خوبی برای این اجلاس انتخاب کردید؛ چراکه متناسب با شرایط و دوره امروز است. من شرایط کنونی کشور را زمان تحول می‌بینم، ما در دوره گذشته دچار انحراف بزرگ شدیم؛ البته قبل از آن هم دچار فراز و نشیب‌هایی شده‌ایم که به ما آسیب زده است. افراط و تفریط همیشه مضر است. بی‌تفاوت‌ها و تندروهای بی‌ترمز همیشه به کشور آسیب زده‌اند. شاید این افراطیون در شرایط خاص بتوانند مؤثر باشند اما در مجموع ما بهره‌ای از افراط و تفریط نمی‌بریم چراکه افراط و تفریط اول از همه مخالفت با اسلام و قرآن است.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تأکید کرد: شاید آنهایی که به دنبال افراط و تفریط هستند از نظر خودشان فکر کنند که فداکاری می‌کنند در صورتی که این‌گونه نیست؛ اکنون عده‌ای خودشان را مجاهدین پیشتاز اسلام می‌دانند. آنها که القاب داعش، بوکوحرام و سایر را برای خود در نظر گرفته‌اند دنیا را به این روز انداخته‌اند. آنها با خفقان و آتش و با تفکر سلفی و وهابی که برای قرن‌ها پیش است، می‌خواهند به جهان آسیب بزنند. متأسفانه جنبه سربازگیری نیز دارند، جوان‌هایی که در سرتاسر دنیا سرخورده و ناامیدند را جذب می‌کنند و به آنها سلاح می‌دهند و به جای ساختن انسان‌ها، انسان‌ها را قربانی می‌کنند.

هاشمی‌رفسنجانی با بیان اینکه «مهمترین نیاز امروز تحول است آن هم تحول همه‌جانبه واقعی»، ادامه داد: برای ایجاد تحول خداوند درسش را داده است و می‌گوید «انتظار نداشته باشید خداوند سرنوشت شما را از راه دیگری درست کند خدا اگر بخواهد کاری انجام دهد از درون شما شروع می‌کند»، ما باید از خودمان شروع کنیم، خوشبختانه مردم تحول‌خواه شده‌اند و در این شرایط این اتفاق افتاده است. در سال ۹۲،با وجود اینکه همه چیز از سوی برخی نهادها بر اساس فشار به مردم برای جلوگیری از انتخاب درست بود، مردم متوجه شدند و این تغییر را ایجاد کردند.

وی گفت: فکر می‌شد که مردم مأیوس و ناامیدند؛ ولی مردم یک دفعه و چند روز قبل از انتخابات به صحنه ‌آمدند و خودشان را نشان دادند و بدون هزینه آنها را ترساندند؛ البته آنها درویی که می‌خواستند بکنند توانستند انجام دهند.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تصریح کرد: با آن انتخاب،‌ مردم توان دیگری گرفتند و مسئولان نهیب خوردند. خداوند عادل است نمی‌گذارد حق مظلوم ضایع شود. کسی که ظلم می‌کند نمی‌تواند از حق مردم بگریزد. خواست مردم ناباورانه محقق شد و آن تحول مد نظر آغاز شد. ادامه تحول سخت است چرا که موانعی وجود دارد ولی مردم تحولی را ایجاد کردند که باید خودشان از آن حراست کنند تا به پایداری برسد.

هاشمی‌رفسنجانی ادامه داد: این تحول کار عجیب و غریبی بود؛ معمولا نمی‌گذاشتند چنین اتفاقاتی بیفتد هنوز هم دارند دست و پا می‌زنند.

دولت قبل انگیزه جلوگیری از تکامل را داشت

وی گفت: می‌گفتند تابوی مذاکره با آمریکا شکسته است در صورتی که مذاکره با آمریکا از ماه‌ها قبل از انتخابات شروع شده بود. رهبری با وجود پیغام سلطان قابوس، ماه‌ها قبل از انتخابات موافقت کرده بودند که مذاکره‌ای با آمریکا در زمینه هسته‌ای صورت گیرد. دو اجلاس برگزار شد؛ اما ادامه پیدا نکرد چراکه نیاز به تیم‌های مسلط و پشتیبانی کافی داشت. مردم هم خبر نداشتند که بخواهند حمایت کنند. آن زمان دلواپسان هم حتی خبر نداشتند که بخواهند حمایت نکنند. در نهایت مذاکرات از سرگرفته شد و رهبری گفتند که با مذاکره مخالفتی ندارند.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام اضافه کرد: دولت روحانی ذاتا انگیزه کافی برای مذاکره و تحول را داراست ولی دولت قبل انگیزه جلوگیری از تکامل را داشت.

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که سخنانش برای چندمین بار با تشویق و کف زدن‌های ممتد حضار مواجه شده بود، گفت: دکتر روحانی همواره در هر مسئولیتی که داشت متعادل عمل می‌کرد. در نهایت مذاکرات از سوی این دولت پیگیری شد و کار بسیار سختی بود. در دوره ما هم مذاکراتی انجام شد که البته کوتاه‌تر بود، آن زمان دلواپس هم در این طرف و هم در آن طرف کمتر بود. آن طرف می‌خواست که مذاکره کند ما هم می‌خواستیم که مذاکره کنیم؛ البته چانه‌زنی‌ها کمتر بود.

او ادامه داد:‌ ما در ابتدای جنگ می‌خواستیم چند جمله از قطعنامه عوض شود ولی این اتفاق نیفتاد و جنگ هشت سال ادامه یافت با وجود جنگ آنها به این نتیجه رسیدند که به همان حرکت اول بازگردند چراکه به هر قسمت از خاک ایران وقتی حمله می‌شد ایران شکست نمی‌خورد و از موضع ضعف وارد نمی‌شد، ما می‌خواستیم صلح کنیم ولی از موضع قدرت؛ در نهایت آنها آمدند وارد مذاکره شدند و دو سه تغییر در قطعنامه ایجاد کردیم. همان تغییرات موفقیت بزرگی بود چراکه ۸ سال همه تبلیغات علیه ما بود، در سازمان ملل هیچ حامی نداشتیم و وضع ما خیلی بد بود خیلی از کشورها همراه صدام شده بودند و علیه ما بودند. در آن شرایط قطعنامه را به تصویب رساندیم که کار عظیمی بود.

هاشمی‌رفسنجانی تأکید کرد: همه حرف ما این بود که اول عراق از خاک ما بیرون برود، بعد مذاکره کنیم. شهید رجایی برای تغییر آن شرایط یک جمله معروفی داشت و می‌گفت «دزدی به خانه شما می‌آید، جنس‌های خوب شما را جمع می‌کند، بعد می‌گوید مذاکره کنیم، صاحبخانه با این شرایط می‌گوید این‌گونه نمی‌شود، ما مذاکره نمی‌کنیم.» این تعبیر خوبی برای تبیین آن شرایط بود.

او اضافه کرد: وقتی قطعنامه سازمان ملل صادر شد عراق را متجاوز اعلام کرد و برای ما ۱۰۰ میلیارد دلار غرامت در نظر گرفت البته این یک دهم خسارت‌های ما در جنگ نبود ولی در هر صورت موفقیت بزرگی بود که نصیب ما شده بود. دکتر روحانی در آن مذاکرات همیشه حضور داشت و اکنون با همان تجربه و با تیمی که در زمان جنگ در حد معاونت در وزارت خارجه فعالیت می‌کردند، امروز وارد میدان شده‌اند و به خوبی عمل کردند. کسی باور نمی‌کرد شش تیم تجربه‌دار با پشتوانه قدرت و امپراتوری تبلیغات در مقابل یک تیم ضربه بخورد؛ البته نه ضربه، آنها می‌خواستند که این‌گونه بشود ما هم همین را می‌خواستیم.

ما از جنگ سرد خارج شده‌ایم

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: عده‌ای می‌گویند که حق ایران در این تجاوز ضایع شده است؛ دروغ می‌گویند، آنها یا نمی‌دانند یا اینکه می‌دانند و خلاف می‌گویند. همچنین کنگره آمریکا که با اکثریت جمهوری‌خواهان است و امپراتوری صهیونیست که در آن نفوذ دارد، تلاش می‌کنند این توافق را منتفی کنند. این حرف‌هایی که ما در داخل می‌شنویم، ده‌ها برابر آمریکایی‌ها می‌شنوند؛ به آنها می‌گویند ایران سرتان را کلاه گذاشته است، ما نمی‌خواستیم کلاه سر کسی بگذاریم. ما با منطق حرف زدیم و به دنبال حقانیت خودمان بودیم. ما هیچ‌گاه دنبال صنعت هسته‌ای نظامی نبودیم ولی آنها این همه اتهام به ما تحمیل کردند که هنوز هم زهرش را احساس می‌کنیم. سرانجام مذاکرات انجام شد و تحول واقعی صورت گرفت اگر این مذاکرات به موفقیت نمی‌رسید تحول‌های دیگر هم سخت بود.

آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی گفت: امروز ما کشور سربلندی هستیم چرا که از یک جنگ سرد طولانی و مشاجره بسیار حساس بیرون آمده‌ایم و به گونه‌ای عمل کرده‌ایم که در کنگره آمریکا و صهیونیست‌ها می‌گویند که ایران به قدرت بزرگی تبدیل شده است و تأکید دارند که اگر ایران همین‌طور که قرارداد بسته‌اید پیش برود در ظرف یک سال ۲۰ هزار سانتریفیوژ فعال می‌کند و در ظرف چند هفته بمب هسته‌ای را آزمایش خواهد کرد؛ در صورتی که ما به دنبال بمب نیستیم آنها دروغ می‌گویند.

وی با تأکید بر اقتدار علمی کشورمان در زمینه هسته‌ای تصریح کرد: اقتدار علمی در مذاکرات کارساز شد. ما که در مقابل شش کشور قدرتمند دنیا اقتدار نظامی نداشتیم چراکه آنها در یک روز می‌توانند دنیا را ذوب کنند؛ اگر قدرتی داریم به خاطر اقتدار علمی است. ما می‌توانیم این صنعت را تا آخر به سرانجام برسانیم و حتی اگر تحریم هم باشد باز هم این سواد را داریم که این علم را به پیش ببریم. آنها فهمیدند که قدرت علمی ما در سطح بالایی قرار دارد و این اقتدار علمی پایه تحول واقعی جهانی شده است.

هاشمی رفسنجانی ادامه داد: در اجلاس پیش روی سازمان ملل متحد به نظر می‌رسد که دو قدرت جهانی یعنی روسیه و آمریکا به همراه ایران سخنرانی خواهند کرد و این سخنرانی در یک بخش علامت این است که برداشت آنها از ایران تغییر کرده است، شما آموزش و پرورشی‌ها معلمان و مدیران کسانی هستید که پایه اولیه این اقتدار علمی را ایجاد کرده‌اید. پایه اصلی دانش‌آموزان در دوران دبستان و دبیرستان شکل می‌گیرد و در دانشگاه به اوج می‌رسد اگر شما نبودید این تحصیلات را نداشتیم و به اینجا نمی‌رسیدیم.

رئیس هیئت موسس و هئیت امنای دانشگاه آزاد اسلامی افزود: عشقی که در دل دانش‌آموزان از معلم خوب و خوش‌اخلاق شکل می‌گیرد تا پایان عمر در دلشان می‌ماند. البته انتظار هم این گونه است که معلمان مثل پدران و مادران رفتار کنند و دانش‌آموزان بدانند که اگر عتابی صورت می‌گیرد به خاطر همان روحیه پدرانه و مادرانه است.

اجرا نشدن طرح تغییر نظام آموزشی

وی با تأکید بر اینکه باید توجه نظام به آموزش و پرورش بیشتر شود، گفت: ما در دوره سازندگی و بعد از جنگ برای ایجاد ثبات و آینده بهتر به دنبال تقویت آموزش و پرورش بودیم. خوشبختانه دکتر نجفی هم با این تفکر طرح تغییر نظام آموزشی را به تصویب رساند. ولی متاسفانه نمی‌بینم آن چیزی که تصویب شده است محقق شده باشد بخش بیشتر از آن چیزی که مصوب شده بود مربوط به تربیت نیروهای جوان بود که دستشان با کار فنی آشنا شود، ولی متاسفانه این اقدام به درستی انجام نشد.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه هزینه‌ها در آموزش و پرورش در هشت سال گذشته بد مصرف شد، اظهار کرد: گفته می‌شود آموزش و پرورش بزرگ است و نیاز به هزینه فوق‌العاده دارد. نظام تاکنون دستش برای هزینه در این وزارتخانه باز نبود. هر چه در اینجا سرمایه‌گذاری کنیم ضرری ندارد بلکه بازدهی‌اش بیشتر است.

افتخار تحصیلات تکمیلی خانم‌ها

هاشمی رفسنجانی گفت‌: اساس کار در دنیا این است که انسان‌های عالم و متخصص تربیت کنند این اتفاق در کشور ما کم‌کم در حال وقوع است و تحصیل‌کردگان از سطح بالایی برخوردارند.

رئیس هیئت موسس و هئیت امنای دانشگاه آزاد اسلامی تأکید کرد: یکی از افتخارات ما این است که با وجود کم بودن خانم‌ها در عرصه تحصیلات تکمیلی امروز اکثر خانم‌ها تحصیلات تکمیلی دارند و در بیشتر کرسی‌های دانشگاه‌ها حضور یافته‌اند.

وی افزود: خانم‌ها از لحاظ فکری کمتر نیستند. وقتشان هم بیشتر است و راحت‌تر می‌توانند به تحصیل بپردازند و موفق‌تر شوند. خوشبختانه راه باز شده است و نصف جمعیتی که تا پیش از این حضور کمتری داشتند اضافه شده‌اند و به صحنه آمده‌اند.

به گزارش خبرنگار آنا، بانوان حاضر در سالن با تشویق‌های خود، این سخنان آیت الله هاشمی رفسنجانی را تایید کردند و در این هنگام رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: این دست زدن‌ها از سوی خانم‌های حاضر در این جلسه است، آقایان خیلی دلشان نمی‌خواست که آن‌ها را تشویق کنند.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه تاکید کرد: ما جامعه دانشمندی داریم و این دانش بالاتر می‌رود و بخش خصوصی نیز وارد شده است.

وی اظهار کرد: بعد از اینکه انقلاب پیروز شد برخی از اقدامات شتاب‌زده و نادرستی انجام دادیم که به شاکله آموزش و پرورش آسیب زد و در آن زمان فورا مدارس غیردولتی را به دولت دادیم و همچنین تحصیلات تکمیلی را نیز بر عهده دولت گذاشتیم و این اشتباه بود.

هاشمی رفسنجانی گفت: اکنون ما به توسعه همه‌جانبه عملی نیازمندیم. توسعه علمی فقط باخواندن درس به وجود نمی‌آید بلکه پژوهش نیز باید مورد توجه قرار گیرد. ذات انسان پژو هشگر است و باید روحیه پژوهشگری در دانش آموزان تقویت شود.

وی با بیان اینکه کارآفرینی باید در اولویت قرار گیرد، افزود: کارآفرینی مهم است. همین که کسی درس بخواند و دانشنامه خوب بگیرد و کرسی اداری برای خود دست و پا کند خوب نیست. ما باید به سمتی برویم که فرزندان‌مان کار کنند و تولید یاد بگیرند. تعلیمات حرفه و فن باید تقویت شود. تعجب می‌کنم که چطور نمی‌توانیم مدارس را به دستگاه‌ها مجهز کنیم باید بهترین چیزها در اختیار بچه‌ها باشد.

غفلت از اقیانوس مردم

هاشمی رفسنجانی تاکید کرد: نباید فکر کنیم که بودجه آموزش و پرورش مصرفی است البته به لحاظ اصطلاح بودجه‌ای مصرفی است ولی وقتی معلم انسان می‌سازد، مگر چیزی از ساختن پل کمتر است؟ وقتی انبوهی از انسان‌ها را بسازد، تأثیر شایانی دارد.

رئیس هیئت موسس و هئیت امنای دانشگاه آزاد اسلامی تأکید کرد: معلم‌ها باید راضی باشند. باید معیشتشان تامین شود. متأسفم از این که آقای دکتر نوبخت می‌گوید که تبعیض ناروا وجود دارد. نمی‌دانم چرا این گونه شده‌اند که کسانی حقوق بالا می‌گیرند و کسانی که وقتشان را صرف دانش آموزان می‌کنند، باید پیاده به دنبال پول بدوند.

هاشمی رفسنجانی در ادامه سخنان خود تأکید کرد: ما از اقیانوس مردم غفلت کرده‌ایم.

معلم‌ها نمی‌توانند با این حقوق با شادی وارد کلاس شوند

رئیس هیئت موسس و هئیت امنای دانشگاه آزاد اسلامی ادامه داد: در آموزش عالی وضع ما خوب است. کرسی‌های خالی زیاد است. در همین دانشگاه آزاد ۵۰۰ هزار کرسی خالی در کارشناسی داریم. البته در ارشد و دکتری کسری کرسی داریم که باید شرایط رفع این مشکل را فراهم کنیم.

وی گفت:بعد از این توافق اگر تفاوت مالی پیش بیاید باید در آموزش و پرورش تحولی ایجاد کند.

هاشمی رفسنجانی تأکید کرد: معلم‌ها با این حقوق نمی‌توانند با شادی وارد کلاس درس شوند. معلمان ما توقع آنچنانی ندارند. بلکه به دنبال کفاف و عفاف هستند متاسفانه ما از فرهنگ اسلامی دور شده‌ایم.

معلم سودای قدرت و مالکیت ندارد

رئیس مجمع تشخص مصلحت نظام گفت: امیدوارم شما آموزش و پرورشی‌ها امید تحول را ایجاد کنید. البته به شرط اینکه دولت به تعهدش عمل کند.

هاشمی رفسنجانی اظهار کرد: معلمان جریان پیوسته‌ای هستند و نمی‌شود با آن‌ها بد برخورد کرد. خواسته ای ندارند، مگر چه می‌خواهند بگویند؟ معلم نه سودای قدرت دارد و نه سودای مالکیت بلکه عمده سودایش این است که معیشتش تامین شود. معلم شاداب کلاس را شاداب می‌کند و معلم سرخورده به یک کلاس ناامیدی تزریق می‌کند، شما معلمان قشر خوب جامعه هستید امیدوارم خوب‌تر هم شویم.

اگر منطق قوی نداریم یک موج رادیویی هم باید ما را بترساند

رئیس مجمع تشخص مصلحت نظام تصریح کرد: اگر زندگی اسلامی داشته باشیم، می‌توانیم بسیاری از مسائل را حل کنیم. افتخار قرآن و اسلام این است که امتش را متوسط و معتدل قرار داده است.

هاشمی رفسنجانی گفت: با وجود توافق هسته‌ای وزیر امور خارجه امریکا به منطقه ما آمده است که عرب‌ها را آرام کند. آنها می‌خواهند که ما حضور جهانی داشته باشیم. چرا ما نخواهیم و درها را ببندیم. اگر اراده و منطق ما قوی است نباید از هیچ مذاکره‌ای بترسیم.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تأکید کرد: اگر منطق قوی نداریم یک موج رادیویی هم باید ما را بترساند. ما منطق داریم. ما می‌توانیم. این گونه فکر نکنید که ۴ سال دیگر زنده‌اید و کاری نکنید، بلکه فکر کنید که تا آخر می‌مانید و همه توانتان را به کار گیرید. برای ذخیره آخرت‌تان هم فکر کنید که همین فردا می‌میرید و برای آخرت‌تان چه اندوخته اید؟

وی گفت: دنیا به حق ما و به نیت ما پی برده است و به همکاری ما توجه ویژه نشان داده است. نقش ما می‌تواند بنیادی باشد. مشروط بر اینکه بر اساس اعتدال اسلامی حرکت کنیم.

هاشمی رفسنجانی ادامه داد: شما مدیران و معلمان باید به گونه‌ای عمل کنید که هر روز این ۱۲ میلیون دانش آموز یک گام به جلو بروند و بتوانند برای آینده موثر باشند.

وی اظهار کرد: باید بدانید که در آمریکا یک جنگ سرد به وجود‌‌آمده است. دو حزب بزرگ جهانی در مقابل هم به خاطر ایران صف کشیده‌اند. دموکرات‌ها می‌گویند که ایران تعادل دارد و با سواد شده است و باید با آن مذاکره کنیم. می‌گویند که ایران به دنبال بمب هسته‌ای نیست و ما باید در امور مختلف به ایران کمک کنیم.

از بمب هسته‌ای متنفریم

رئیس هیئت مؤسس و هئیت امنای دانشگاه آزاد اسلامی اضافه کرد: اکنون همه کشورها می‌خواهند در زمینه هسته‌ای به ما کمک کنند و به ما کالای دو منظوره بدهند در صورتی که پیش از این تحریم بودیم و به ما کالای دو منظوره نمی‌دادند. آن‌ها از ما چیزی جز شفافیت نمی‌خواهند. آن‌ها می‌خواهند که ما اعتماد دنیا را جلب کنیم که تصمیم نداریم بمب هسته‌ای داشته باشیم.

وی تأکید کرد: دنیا بداند که ما از بمب هسته‌ای متنفریم چون که از آسیب‌های بمب هیروشیما در ژاپن آگاهیم و ما آن را نمی‌خواهیم.

چرا آگاهی‌بخشی عمومی؟

کلمه – بامداد راد:

امروز چهارصدمین شماره‌ی روزنامه‌ی «کلمه» منتشر می‌شود؛ رسانه‌ای که برای شکستن انسداد خبررسانی تحت سانسور پدید آمد، برای بسط این ایده که می‌توان علیه خبرهای یک‌سویه و، حتا، بعضاً خبرسازی‌های رسانه‌های اقتدارگرا ایستادگی کرد، و در جهت آگاهی‌بخشی به عموم مردم کوشید ـــ تلاشی که با پی‌روی از ره‌نمود میرحسین موسوی، مبنی بر ضرورت آگاهی‌بخشی عمومی، پایه گرفت و ادامه یافت. خوب است در این مقطع، به تأملی در این ضرورت بپردازیم.

واقعیت این است که جریان خبر در ایران، هیچ‌گاه آزادانه نبوده‌است؛ چه در پیش، و چه در پس از انقلاب ۱۳۵۷، همواره سانسور بر این جریان سیطره داشته، و به‌بهانه‌های گوناگون، در مسیر گردش اطلاعات در جامعه، مانع ایجاد کرده‌است. پی‌آمد این عدم شفافیت در گردش اخبار، تمهید امکان اقتدارگرایی، و فرار حاکمان از ایفای مسئولیت در قبال تخلفات‌شان، بوده‌است.

ظهور اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، تا حدی امکان سدسازی اقتدارگرایی را در برابر جریان آزاد اطلاعات گرفت؛ بدین‌ترتیب، در عصر ارتباطات گسترده‌ی جهانی، نه‌تنها در ایران، که در عرصه‌ی جهانی، دولت‌مردان کم‌تر از گذشته می‌توانند با تمسک به سانسور، سوءاستفاده‌های‌شان را از قدرت مخفی کنند.

با این حال، این پهنه‌ی گسترده‌ی اطلاع‌رسانی، آفات خود را نیز دارد؛ اگر امکان انتشار آزادانه‌ی اطلاعات را فراهم می‌کند، تا بدین‌واسطه سیاست‌پیشگان خود را مبسوط‌الید نپندارند، و بساط ستم را نگسترند، این خطر را نیز دارد که مردم را در معرض بمباران خبری قرار دهد. این نکته را باید دقیق‌تر بررسید.

جریان آزاد اطلاعات، امکان انتشار خبر را در گستره‌ای پهناور فراهم می‌کند، و این گستره‌ی پهناور، مخاطبان اخبار را در معرض انبوهی از خبرهای سره و ناسره قرار می‌دهد. مخاطبی که در معرض این حجم از خبر قرار می‌گیرد، دچار نوعی آگاهی کاذب می‌شود: او مقدار فراوانی خبر دریافت می‌کند، و تصور می‌کند از همه‌چیز باخبر است؛ در حالی که او با دریافت این میزان خبر، اساساً امکان تجزیه و تحلیل آن‌ها را از دست می‌دهد ـــ به‌هرحال، مغز آدمی‌زاد ظرفیت پردازش محدودی دارد.

بدین‌ترتیب، مخاطب این حجم عظیم از خبر، به عاملی منفعل در معرض انبوهی از اطلاعات تبدیل می‌شود، که این گمان کاذب را در او ایجاد می‌کند که «می‌داند»؛ در حالی که منفعلانه در معرض بمباران خبری قرار دارد، و به‌سختی می‌تواند خبر را تحلیل کند، تا به آگاهی صادق دست یابد.

این آگاهی کاذب برای کنش‌گران اجتماعی زیان‌بار است؛ فعالانی که به‌دنبال بهبود وضعیت جامعه هستند، اولاً باید بتوانند به آگاهی راستینی از متغیرهای کلیدی جامعه دست یابند، و وقتی به این امر دست نمی‌یابند، از کنش‌گری بازمی‌مانند، و یا اگر در این عرصه گام بردارند، به‌دلیل فقدان آگاهی راستین، به‌عنوان پیش‌فرض هرگونه کنش‌گری، نمی‌توانند از عهده‌ی این امر به‌خوبی برآیند.

بدین‌ترتیب ضرورت آگاهی‌بخشی عمومی رخ می‌نماید؛ در شرایطی که از یک‌سو دچار سانسوری به‌درازای تاریخ‌مان هستیم و، از سوی دیگر، دچار بمباران خبریِ موجد آگاهی کاذب هستیم، جهت تمهید مقدمات کنش‌گری برای بهبود وضعیت کشور در راستای منافع ملی ایران، بیش از هر چیز نیازمند آگاهی‌بخشی عمومی هستیم.

در چنین شرایطی، روزنامه‌ی «کلمه» به چهارصدمین شماره‌ی خود رسیده‌است؛ رسانه‌ای که با آرمان سترگ آگاهی‌بخشی عمومی، به‌عنوان پیش‌درآمد هرگونه کنش‌گری مصلحانه و در راستای منافع ملی، راه‌کار پیش‌روی با گام‌های کوچک را برگزیده‌است: انتشار روزنامه‌ای تک‌برگی جهت توزیع مردمی برای بیش‌ترین مخاطبان، به‌نحوی که ترکیبی متناسب از خبر و تحلیل سره را به آن‌ها عرضه کند، و امیدوار است توانسته‌باشد در این مسیر به‌نیکی گام بردارد.

جهانگیری: فساد سیاه مانند موریانه به جان کشور افتاده/ باید هزینه مبارزه با فساد را پرداخت – بانیان فساد همچنان پُررو، مدعی و طلبکار هستند

کلمه- گروه خبر: اسحاق جهانگیری در چهارمین جلسه هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران بار دیگر از فساد سازمان یافته ای گفته است که در دولت احمدی نژاد به سرمایه های کشورمان آسیب های جدی رساندند. او با اشاره به پرونده بابک زنجانی از افرادی سخن گفت که از بانیان این فساد بودند و اکنون نیز طلبکار هستند.

معاون اول رئیس جمهور با بیان اینکه اعتماد به عنوان سرمایه اجتماعی کشور به خاطر فساد آسیب دیده است گفت: باید با فساد سیاه سازمان یافته که مثل موریانه به جان اداره کشور افتاده است مبارزه کنیم و من لحظه‌ای در این راه تردید ندارم. البته معتقدم راه دشواری است و باید هزینه آن را پرداخت.

جهانگیری با بیان اینکه باید برای مبارزه با فساد با برنامه حرکت کنیم، گفت: متاسفانه عده ای از بانیان فساد همچنان پُررو، مدعی و طلبکار هستند و کسی که امضاء کرده است تا دو میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار پول نفت کشور در اختیار فردی قرار گیرد، به جای آن که شرمنده باشد و از مردم عذرخواهی کند، طلبکار است.

پس از انتشار این سخنان، ایرنا در گفتگویی با کاظم پالیزدار، دبیر ستاد هماهنگی مبارزه با مفاسد اقتصادی به نقل از او نوشت: چهار نفر از اعضای هیات دولت دهم در نامه ای بدون شماره و سند زمینه واریز میلیاردها دلار را به حساب بابک زنجانی فراهم کردند.

کاظم پالیزدار مشاور معاون اول و دبیر ستاد هماهنگی مبارزه با مفاسد اقتصادی در پاسخ به سوالی در مورد اظهارات جهانگیری، جزییات بیشتری از پرونده دو میلیارد و ۷۰۰میلیون دلاری بابک زنجانی را تشریح و تاکید کرد: چهار نفر از اعضای هیات دولت دهم صورت جلسه ای را در کاغذی بدون شماره یا ثبت و به صورت دست نویس تنظیم کردند و در آن نوشتند که منابع یکی از شرکت های وزارت نفت از بانکی در ترکیه به حساب موسسه جعلی بابک زنجانی در مالزی واریز شود.

مشاور معاون اول رییس جمهوری با طرح این سوال که این کار بر چه مبنایی انجام شده است، تصریح کرد: این موضوع هنوز جای بحث دارد.

در مهر ماه سال ۹۳ روزنامه شرق در گزارشی به نقل از امیرعباس سلطانی، عضو کمیته پیگیری پرونده بابک زنجانی نوشت: «پرونده زنجانی همچنان راکد است و هیچ نتیجه قابل توجهی در مورد این پرونده حاصل نشده است. نه فعالیت اقتصادی زنجانی متوقف شده و نه هیچ‌یک از بدهی‌های وی به دولت قابل پرداخت است.»

او در گفت و گوی دیگری با سایت «نفتنا» اطلاعات تازه‌ای در مورد پرونده زنجانی داده و گفته بود «در بررسی این پرونده به اسامی گردن‌کلفتی رسیده‌ایم و به‌زودی نام ۱۰ تا ۱۵‌نفر از همکاران زنجانی افشا خواهد شد.» همکارانی که به گفته سلطانی نام برخی از مدیران رده‌بالای دولت قبل هم در آن به چشم می‌خورد.

همان زمان اعلام شد که پای نامه فروش نفت به زنجانی امضای وزیر نفت، اقتصاد، صنعت و معدن و رییس کل بانک‌مرکزی وجود دارد.

سلطانی در مهرماه ۱۳۹۳ به اسامی جدیدی اشاره کرد. او در پاسخ این سوال که آیا این امکان وجود دارد که کمیسیون اصل ۹۰ از مسوولان دولت قبلی که از زنجانی حمایت می‌کردند، شکایتی کند؟ گفته است: «ممکن است این شکایت به زودی انجام شود. اسامی آقایان مصلحی، حسینی، قاسمی و بهمنی در تایید نام زنجانی آمده است.»

او افزوده است: «پیش از این؛ به این افراد هشدار لازم داده شده است. قرار است از سازمان بازرسی، اطلاعات و سایر نهادهای نظارتی به کمیسیون بیایند اما روند پرونده با شکایت کمیسیون اصل ۹۰ هم مختومه نخواهد شد. برخی ادعاهای تایید نشده از ر. ف داماد وزیر [… ] قبلی، آقای [… ] وجود دارد که البته از این افراد مهم‌تر هم در این پرونده هست و ما همه آنها را به دستگاه قضایی خواهیم کشید.»

سلطانی همچنین از فشار زنجانی برای خرید «بانک پارسیان» خبر داده است.

بلافاصله پس از انتشار نام وزرای احمدی نژاد، صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه در سخنانی ذکر نام این وزرا را محکوم کرد و روزنامه شرق به خاطر انتشار چنین گزارشی اخطاری جدی گرفت.

اما این بار فساد های دولت احمدی نژاد از طریق دولت یازدهم و معاونان رئیس جمهوری بار دیگر مطرح می شود. جهانگیری امروز در چهارمین جلسه هیات نمایندگان اتاق بازرگانی صنایع، معاون و کشاورزی تهران با بیان اینکه در دوران تحریم و در سالهای گذشته تصمیماتی گرفته شده است و عده‌ای سود جو از این شرایط استفاده کرده‌اند افزود: عده‌ای برای انجام کارهایی پولهای کشور را دریافت کردند اما این کارها را انجام ندادند و ما امروز از آنها می‌خواهیم ارزی را که گرفته‌اند باز گردانند. اما در این راستا اقدام نمی‌کنند. البته دولت تلاش دارد تا آنجا که می‌تواند این مسائل را بازگو نکند اما پیگیریهای لازم را انجام خواهد داد.

جهانگیری با تاکید بر این که پیگیری فسادهای جزئی نیز از اهمیت برخوردار است خاطر نشان کرد: برای همین موضوع است که دولت در راه اندازی دولت الکترونیک تاکید می‌کند و در همه وزارت‌خانه‌ها گروه‌هایی را مشخص کرده‌ایم تا نقاط فساد خیز را شناسایی کنند و ما در زمینه رفع مشکلات اقدام کنیم.

جهانگیری با بیان این که متاسفانه دولت به خاطر تصمیمات گذشته بزرگ شده است و ما نیازمند دولت چابک و توانمند وبا تصمیم‌گیری‌های خوب هستیم، گفت: ایران نیاز به سرمایه گذاری دارد؛ چرا که ما در گذشته ۹ درصد سهم تولید نفت دنیا را داشتیم که به دلایلی کاهش یافت و امروز نیز وضعیت‌مان در این زمینه روشن است، اما خوشبختانه میادین مشترک نفت و گاز و پتروشیمی طرح‌های آماده‌ای دارند که راه‌اندازی آنها می‌تواند دستاوردهای خوبی برای ما داشته باشد و دراین رابطه بخش خصوصی باید در شرایط به دست آمده فعال شود و اجازه ندهد سهمش کوچک شود.

سخنان جهانگیری، به دلیل فشارهای بسیاری سنگینی است که دولت یازدهم به دلیل قانون شکنی ها و فسادهای دولت قبلی با آن روبرو شده است. زخمی عمیق که قطعا بدون جراحی امیدی به بهبود آن نیست و قطعا رئیس قوه قضائیه نمی تواند با چسب زخم روی این جراحت را سرپوش بگذارد.

فساد بنیاد شهید بالاتر از ارقام تخلف در تأمین اجتماعی/ رئیس کمیته تحقیق‌وتفحص: فشار ادامه یابد، افشاگری می‌کنم

فشار از همان روزهای نخست چاشنی کار بود. ابتدا پیامک‌های تهدیدآمیز و گاهی اصرار برای دیدار با نمایندگان. حالا که گزارش تحقیق‌وتفحص از بنیاد شهید، پیچ‌های آخر را پشت‌سر گذاشته و قرار است به همین زودی‌ها در صحن قرائت شود، فشارها بیشتر شده است.

امیر خجسته در همین زمینه به «شرق» می‌گوید: «فشارهایی از هر طرف آورده می‌شود، که رها کنیم، یا به روش‌های مختلف تهدید می‌کنند و تخریب و تطمیع. البته هیچ‌کدام از این روش‌ها در این کمیته اثر نگذاشت». او البته از برخی سازمان‌ها و نهادها گله دارد: «افرادی باید بیایند و با مفاسد اقتصادی مبارزه کنند اما جور دیگری برخورد می‌کنند. گزارش کمیته تفحص اثر ماندگاری است که نتایج آن برای تاریخ مبارزه با فساد ایران باقی خواهد ماند. این تفحص نه صوری بود و نه نمایشی و هیچ‌کس نتوانست روی این تفحص اثرگذار باشد».«مهناز بهمنی»، نماینده سراب، از جمله نخستین نمایندگانی بود که یکی، دو هفته پس از آغاز به کار کمیته تفحص از بنیاد، پیامک‌های تهدیدآمیز روی گوشی موبایلش دریافت کرد. این تهدیدها علاوه بر این نمایندگان، به شکل پیامکی، تماس رابطان و برخی پیام‌های مستقیم و غیرمستقیم به نمایندگان ادامه داشت و گویا همچنان چوب تهدید بالای سر اعضای کمیته تفحص است.

١٠ صفحه از ١۴ صفحه مربوط به تخلف کوثر است
هفته گذشته دو جلسه با موضوع بنیاد شهید در مجلس برگزار شد، هیأت‌رئیسه به ماجرای پرونده تفحص از بنیاد شهید ورود کرده و برخی نمایندگان نیز نگران فشارها از جوانب مختلف برای تغییر و تلطیف گزارش‌اند. پیگیری‌های «شرق» نیز نشان از آن دارد که گزارش ١۴ صفحه‌ای نهایی در موضوع بانک، صرافی و بیمه دی مختصر شده و کمتر از یک صفحه گزارش را به خود اختصاص داده است. درعین‌حال ١٠ صفحه از گزارش ١۴ صفحه‌ای به تخلف‌های بنیاد کوثر مربوط است و دو، سه صفحه دیگر به مابقی موارد. فشارها بر سر این بوده تا همین گزارش تلخیص‌شده و فشرده‌شده نیز در صحن علنی مجلس قرائت نشود؛ فشارهایی که خجسته، می‌گوید در صورت تداوم، آن را افشا خواهد کرد. رئیس کمیته تفحص در پاسخ به اینکه این فشارها چه بوده و آیا هنوز نیز ادامه دارد، به «شرق» گفته: «ما بر اساس منویات مقام معظم رهبری عمل می‌کنیم و آنچه مهم است سر این بحث ایستاده‌ایم، اگر فشار بیاورند ناچار می‌شوم مسائلی را درباره همین تهدیدها بازگو کنم که شاید خوشایند برخی نباشد».
خجسته همچنین در پیگیری و تدوین این گزارش به مذاکره با افرادی در بیت مقام معظم رهبری اشاره دارد.او درباره اینکه آیا شرایط تازه‌ای در همین زمینه برای شما ایجاد شده نیز گفته: «بنده با برخی در بیت صحبت کردم تا با مفاسد برخورد شود و ملاحظه‌ای نباشد. آقا به‌شدت بر مبارزه با مفاسد اقتصادی تأکید دارند. آنها هم پیام دادند که بروید و نظر آقا را عمل کنید آقا فرمودند هیچ‌کس فوق نظارت نیست».

فساد بنیاد شهید بالاتر از ارقام تخلف در تأمین اجتماعی
تیم تفحص، واپسین جلسه‌‏ها برای بررسی جزئیات گزارش را در دستور کار دارد و آن‌طور که خجسته به «خانه ملت» خبر داده، احتمال دارد از مسعود زریبافان، رئیس وقت بنیاد شهید، نیز برای حضور در این جلسه‌ها دعوت شود.

انگشت اتهام در پرونده تفحص از بنیاد شهید به سمت زریبافان اشاره رفته، او بااین‌حال خود را پاکدست دانسته و از کارنامه مدیریتی‌اش دفاع می‌کند. غلامعلی جعفرزاده‌ایمن‌آبادی نیز در همین زمینه گفته: «تخلف در بنیاد شهید سرسام‌آور بوده و ارقام فساد بالاتر از گزارش تأمین اجتماعی خواهد بود».

ارسال گزارش ۵٠٠ صفحه‌ای به قوه قضائیه
شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۱ تجسس مأموران سازمان بازرسی کل کشور در امور مالی بنیاد شهید به کشف اختلاسی ۱۵میلیارد تومانی منجر شد. این پرونده از اوایل سال ۱۳۸۸ و پس از درخواست شرکت بیمه‌گذار از بنیاد شهید، برای جبران خسارت و ‌زیان حاصله از قرارداد نام‌برده تحت بررسی قرار گرفت.

«تحقیق و تفحص از بنیاد شهید» اردیبهشت سال ۹۲ کلید خورد؛ همان زمانی که «فساد ۱۷۰ میلیارد تومانی در بنیاد شهید و انتقال آن به خارج از کشور» و همچنین «کشف اختلاس ۱۵ میلیارد تومانی در این بنیاد» کشف شد. پس از انجام تحقیق‌وتفحص از بنیاد شهید، گزارش نخست ۵۰۰ صفحه بود که به ۲۷۰ صفحه، ۱۹۸ صفحه، ۴۰ صفحه و حالا ۱۴ صفحه تقلیل داده شده و این ۱۴ صفحه در صحن علنی خوانده می‌شود و گزارش ۵۰۰ صفحه‌ای به انضمام اسناد مرتبط راهی قوه قضائیه خواهد شد.

«مشايي» بازداشتش را تكذيب نمي‌كند

اعتماد در گزارشی نوشت: شايد دهمين بار بود كه شماره تلفن همراهش را مي‌گرفتم. شماره كسي را كه شايعه بازداشتش يك ماهي است دهان به دهان در شبكه‌هاي اجتماعي و رسانه‌ها مي‌چرخيد. بالاخره جواب داد: سلام آقاي مشايي ار روزنامه اعتماد تماس مي‌گيرم. آن سوي خط مردي به گرمي حال و احوال مي‌كند و مي‌گويد «آقاي مشايي نيستند، فردا تماس بگيريد». مي‌گويم مگر اين شماره موبايل آقاي مشايي نيست؟ مي‌گويد: «چرا ولي الان در دسترس نيستند.» از او مي‌پرسم «چطور تلفن همراه‌شان پيش‌شان نيست؟» وسط حرفم مي‌پرد و مي‌گويد: «با آقاي مشايي چه كار داريد؟» به او توضيح مي‌دهم كه شايعه بازداشت ايشان را شنيدم و براي تاييد يا تكذيب خبر تماس گرفتم. مرد در حالي كه مي‌خندد، مي‌گويد ايشان صحيح و سالم هستند و بازداشت نشده‌اند و شماره دفتري را به من مي‌دهد تا با آن شماره تماس بگيرم و تاكيد مي‌كند آقاي مشايي الان در دفتر حضور دارد.
پيش‌شماره دفتر نشان مي‌دهد جايي در غرب تهران است. با شماره تلفن دفتر تماس مي‌گيرم و همان فرد گوشي را برمي‌دارد و وانمود مي‌كند كه مرا نمي‌شناسد و مي‌گويد آقاي مشايي در يك جلسه مهم است و نمي‌تواند پاسخگو باشد. تاكيد مي‌كنم كه تنها مي‌خواهم خبر بازداشتش را تكذيب كند و او مي‌گويد وقتي درون جلسه است پس در بازداشت نيست. از او مي‌خواهم خود را معرفي كند بگويد چه سمتي در دفتر رحيم مشايي دارد و او خود را «باقري» رييس دفتر اسفنديار رحيم مشايي معرفي مي‌كند و وقتي از او مي‌خواهم به نقل از خودش خبر بازداشت را تكذيب كند، قبول نمي‌كند و مي‌گويد: نيم‌ساعت ديگر تماس بگير تا من از خود آقاي مشايي كسب تكليف كنم. اما نيم ساعت ديگر هيچ‌يك از شماره‌هاي همراه و دفتر رحيم‌مشايي پاسخگو نبودند.
در تماس خبرنگار «اعتماد» با ملك‌زاده شخصي تلفن را پاسخ داد و گفت: «آقاي ملك‌زاده الان در دسترس نيستند و نمي‌توانند پاسخگو باشند و يك ساعت بعد تماس بگيريد». اما يك ساعت بعد تلفن از دسترس خارج شده بود. سوي ديگر ماجرا يكي از نزديكان احمدي‌نژاد كه نمي‌خواست نامش فاش شود به خبرنگار «اعتماد» گفت: «نه‌تنها آقاي مشايي و ملك‌زاده بازداشت نشده‌اند بلكه در هفته آينده بقايي هم آزاد خواهد شد».
بازي جديد احمدي‌نژادي‌ها
تمام هشت سالي كه او رييس دولت بود، نشان داد كه علاقه و تبحر خاصي در بازي‌هاي رسانه‌اي دارد و اين روزها به نظر مي‌رسد احمدي‌نژاد و يارانش بازي جديدي را طراحي و اجرا مي‌كنند. بازي‌اي كه زمين اصلي‌اش رسانه‌ها هستند. احمدي‌نژادي‌ها مي‌خواهند به هر قيمتي شده در فضاي خبري اين روزهاي ايرانيان باقي بمانند حتي به قيمت اينكه خبر بازداشت‌شان يا شايعه زندان رفتن‌شان دهان به دهان در محافل و فضاي رسانه‌اي بچرخد در حالي كه به راحتي مي‌توانستند در تماس خبرنگاران خبر بازداشت‌شان را تكذيب كنند اما آنها خودشان هستند كه با چنين رفتارها و پاسخ‌هايي به شايعات اين روزها دامن مي‌زنند. واقعيت اين است كه فضاي رسانه‌اي اين روزها بسيار گسترده شده است و ديگر محدود به روزنامه و خبرگزاري‌ها نيست و خبرها در كسري از ثانيه از طريق شبكه‌هاي اجتماعي منتشر مي‌شود و مانند بمبي صدا مي‌كند و براي چنين بازي‌هايي فضاي ايده‌آلي را فراهم مي‌سازد و در پايان فقط يك سوال است كه فكرم را مشغول خود ساخته است اينكه احمدي‌نژاد و يارانش در اين بازي‌ها به دنبال چه هستند؟پیوند ثابت به تصویر جاسازی شده